چکیده:
اقوام مختلف در جهان، داستانی برای آفرینش دارند که آن را با روایات مذهبی یا اساطیر آغازین خود بیان می کنند. وجود شباهت ها در این حکایات اجتناب ناپذیر است، اما به هرحال همین شباهت ها موضوعات جالب توجهی را با جذابیت های خاصی به دست می دهند. جالب تر اینکه برخی حکایات و روایات اساطیری و مذهبی با نظریه های علمی امروزی قابل انطباق هستند. اعتقاد مسلمانان نیز بر این است که خداوند در قرآن در مورد آغاز آفرینش سخن گفته و قسمت اعظم این سخنان هم منطبق با کشفیات جدید علمی است. در نهج البلاغه نیز سخن از کائنات رفته است. همچنین برخی فلاسفه بزرگ، نظر خود را در این مورد بیان کرده اند. شاعران و ادیبان ما هم در خلال آثارشان به مسائلی در این باره اشاره کرد ه اند که در این میان، سهم نظامی در اقبال نامه بیش از دیگران است. در این مقاله ، تلاش شده تا مندرجات نهج البلاغه درباره خلقت جهان در قیاس با اقبال نامه نظامی و آثار سایر بزرگان ادبیات و با نگاهی به اساطیر و چند نظریه علمی معتبر مورد بررسی قرار گیرد.
Various nations in the world have a story for the creation، which they narrate through their religious accounts or early myths. The existence of similarities in these narrations is inevitable. Muslims also believe that God has spoken of the beginning of creation in the Qur‘ān and the great part of it conforms to the modern scientific discoveries. Nahj al-Balāgha has also talked about creation. Similarly، some great philosophers have expressed their views in this respect. Our poets and literary figures have made references to this issue in their works، among which، Niẓāmī’s Iqbālnāma has contributed more than others. This article seeks to explore the contents of Nahj al-Balāgha concerning the creation of the world in comparison to Niẓāmī’s Iqbālnāma and the works of other literary figures، with a glance at the legends and myths as well as several reliable scientific theories.
خلاصه ماشینی:
اخباری که از روایات مذهبی دربارة خلقت آسمانها و زمین و پیدایش کائنات نقل شده و به دست ما رسیده در هالهای از رمز و راز فرو رفته و کسی به درستی نمیداند و نمیتواند بگوید که در آغاز چه اتفاقی افتاده است؟ به گفتة نظامی: چنان کرد آفرینش را به آغاز که پی بردن نداند کس بدان راز نظامی، کلیات (پنجگنج)، ص9 *** مهندس بسی جوید از رازشان نداند که چون کردی آغازشان نیاید ز ما جز نظر کردنی دگر خفتنی باز یا خوردنی همان، ص8 جدای از کتب آسمانی و متون دینی، اساطیر آفرینش، بخش مهمی از تفکرات اصلی ملل مختلف را تشکیل میدهند؛ هیوبرت ریوز از اختر فیزیکشناسان معاصر میگوید: «گرایش زیادی در همه جا دیده می شود که مشکلاتی چون مشکلات مربوط به منشأ در قالب تصویرهای اسطورهای طرح شوند که نمونههایی از آنها در ادبیات ملل عالم وجود دارد.
این موضوع در آثار برخی از بزرگان ادب ما نیز منعکس شده است، فردوسی در شاهنامه میگوید: که یزدان ز ناچیز چیز آفرید بدان تا توانایی آرد پدید فردوسی، شاهنامه، ص14 و 15 و نظامی از زبان افلاطون آورده: در اندیشة من چنان شد درست که ناچیز بود آفرینش نخست نظامی، کلیات (پنج گنج)، ص109 و یا: ای جهان را ز هیچ سازنده هم نوابخش و هم نوازنده همان، ص11 با دقت در مضامین برخی اساطیر به واژگانی چون «خلأ، خالی بزرگ و گودال پهناور غیر قابل اندازهگیری» برمیخوریم که در این خصوص با نقل مستقیم سخن یکی از فیزیکدانان معاصر در مورد فرایند «تولید از خلأ»، مقایسه و نتیجهگیری را برعهدة خوانندگان میگذاریم: «آزاد شدن انرژی خلأ در مرحلة تورمی کائنات، اثرات بینهایت به دنبال دارد و محتوای مادی کائنات را به وجود میآورد؛ کوارکها، الکترونها، نوترونها و ضد پرتیکولهای آنها، همگی از خلأ بیرون میآیند....