چکیده:
به رغم شهرت و اهمیت حافظ، اطلاع چندانی از جزئیات زندگی وی یا چگونگی سرودن اشعارش نداریم. محققان برای جبران کمبود منابع، یا به گفتارهای کلیشهای تذکرهنویسان اعتماد کردهاند و به تطبیق اشعار و تعابیر حافظ با آن موارد پرداختهاند یا آنکه به غزلهای حافظ همچون سند بازگو کنندۀ زندگی و مسائل عصر تکیه کردهاند. اگر در برخی موارد از شخص یا حادثهای نامی به میان آمده، سایر موارد را نیز با آن مطابقت کردهاند و بر مبنای این تطبیق، مفردات و تعابیر اشعار را شرح کردهاند یا جزئیات زندگی حافظ را بر اساس آن بازنویسی کردهاند. علت اصلی این رویکرد به شعر حافظ، ناشی از تصور استقلال ابیات در غزل حافظ است. این تصور استقلال، موجب شده محققان از طرحهای حافظ درغزلهای مدحی، رندانه، عاشقانه و عرفانی غفلت کنند و معنای ثانوی و هنری گزارهها و تعابیر حافظ را در معنای واقعی تلقی کنند. در این مقاله، با توجه به ساختار منسجم غزلیات حافظ، اسباب و عوامل قرائت تاریخی از اشعار ناب و غیر تاریخی حافظ را بررسی کردهایم که با عنایت به ساختار منسجم از محصور کردن غزلهای ناب حافظ پرهیز میشود.
Despite his widespread fame and popularity little is known about the details of Hafez's life and the context of his poems. To overcome this problem، scholars either have accepted the cliches of the hagiographers and tried to interpret his poems in the light of those sayings، or they have read Hafez's lines as records of his life and times. If a scholar finds reference to a person or an event in one poem he usually tries to link it to many other poems، to make it a key for understanding Hafez's words and expressions throughout his work and to rewrite the details of his life accordingly. At the heart of this approach lies the belief that Hafez's couplets are autonomous. This notion of autonomy has caused many critics to disregard Hafez's holistic plans for his panegyric، rendaneh، mystical and amorous sonnets and to interpret Hafez's figurative and artistic meaning as factual and historical. Considering the unified and organic structure of Hafez's sonnets this paper intends to analyze the grounds and elements of the historical readings of Hafez's pure and ahistorical sonnets in order to prevent historical entanglement of his pure poems.
خلاصه ماشینی:
با این تصور از طرح کلی غزل و سخن اصلی آن دور گشتهاند و به تبع آن، گزارههای هر بیت را واقعی پنداشتهاند گویی شاعر در هر بیت خواسته است بخشی از مسائل تاریخ یا مشکلات یا دستاوردهای نشاطبخش خود را بیان کند، «در حالی که اگر ما به دیوان حافظ به عنوان یک اثر هنری بنگریم و غزلهای او را به صورت منسجم در نظر آوریم، آن قدرها که تصور کردهاند، به فهم متن تاریخی سخن حافظ نیازمند نیستیم» (مالمیر،1388: 47).
استعلامی، دربارة زمان سرایش غزل128، بر اساس ذکر چهل سال جمع کردن علم و فضل در بیت6 آن را بر حدود پانزده سال دوران کودکی و نوجوانی حافظ میافزاید و نتیجه میگیرد که این غزل در آخرین سالهای فرمانروایی شاه شجاع سروده شده است و «شهر» را در بیت اول، شیراز میداند و با همین استدلال معتقد است، حافظ در آن زمان عاشق بوده است، نه عالم تفسیر و حافظ قرآن (ر.
عبدالعلی دستغیب این تأویلها را نمیپذیرد (دستغیب، بیتا: 15-14)؛ اما روش جایگزینی که پیشنهاد میکند، به لحاظ ماهیت، تفاوتی با روش تأویلی لطیفة غیبی و بدر الشروح ندارد؛ وی اصرار دارد که پژوهنده خود را در زمان یا حادثهای قرار دهد که غزل حافظ به آن اشاره دارد، با این روش است که به تأویل تاریخی روی میآورد و بیت را بر اساس دیدگاه دیگران چنین میپندارد که «اشاره به حادثة تاریخی است که در عهد شاهی شاه شجاع برای جلال الدین تورانشاه...