چکیده:
هدف این مقاله بررسی وضعیت کارکردهای اخلاقی دانشگاه ها در دوره غلبه سرمایه داری پیشرفته است. سرمایه داری پیشرفته نامی است که برای توصیف وضعیت اقتصادی جوامع غربی در دهه های اخیر به کار می رود. فرضیه اصلی مقاله این است که سرمایه داری، به ویژه در دهه های گذشته بر وظایف اخلاقی دانشگاه ها تاثیر منفی داشته است. در اینجا منظور از کارکرد اخلاقی توجه به تعالی انسان به عنوان یک موجود معنوی و نیز گسترش عدالت اجتماعی است. برای تحلیل مسئله، کارکردهای اخلاقی دانشگاه ها از شش منظر آرمان گرا، لیبرالیستی، مارکسیستی، فمنیستی و نژادی، اگزیستانسیال و پسامدرن مورد نقد و بررسی قرار گرفت و در نهایت رویکردی تلفیقی پیشنهاد شد. تحلیل یافته ها، کاستی های اخلاقی دانشگاه ها را در عصر سرمایه داری از مناظر گوناگون نشان می دهد. بر اساس این تحلیل، ضعف اخلاقی دانشگاه ها در عصر سرمایه داری را می توان در مواردی چون توسعه روابط طبقاتی و ایجاد نابرابری ؛ به خدمت گرفتن دانش به عنوان ابزاری برای سلطه گروه های ذینفع؛ گسترش نابرابری جنسیتی و نژادی و بالاخره نادیده گرفتن بعد متعالی و معنوی انسان و تلقی او به مثابه یک شیء یا یک نیروی کارتخصصی و در نتیجه از خودبیگانگی او دانست.
The main objective of the present paper is to study the condition of ethical functions of university during the domination of advanced capitalism. The term advanced capitalism is used to describe economic condition of Western societies during the recent decades. The main hypothesis of the present paper is that capitalism، particularly during the past few decades، has left an adverse impact on the ethical functions of university. By ethical function we mean sublimation of human being as a spiritual being and also promotion of social justice. The ethical functions of university have been analyzed from six perspectives، i.e.، idealism، liberalism، Marxism، feminism and racial، existentialism، and postmodernism and finally a synthetic approach has been proposed. The findings of the present paper show that during era of advanced capitalism there has been an ethical decline of university in different respects. The findings of the present paper also indicate that the ethical decline of university in the era of advanced capitalism has its roots in the following factors: expansion of class relations and creation of inequality; application of knowledge as an instrument for the domination of interest groups; expansion of gender and racial inequality; and finally، ignorance of the sublime and spiritual aspects of human being and considering him as a thing or a professional workforce and ultimately alienation.
خلاصه ماشینی:
"براساس این تحلیل،ضعف اخلاقی دانشگاههادر عصر سرمایهداری را میتوان در مواردی چون توسعه روابط طبقاتی وایجاد نابرابری؛به خدمت گرفتن دانش به عنوان ابزاری برای سلطه گروههایذینفع؛گسترش نابرابری جنسیتی و نژادی و بالاخره نادیده گرفتن بعد متعالیو معنوی انسان و تلقی او به مثابه یک شیء یا یک نیروی کار تخصصی و درنتیجه از خودبیگانگی او دانست.
به نظر او وقتی دانشجویان نظارهگر روندی هستند کهدر آن دانشگاهها بهجای ترویج علم و دانش و گسترش پژوهشهای آکادمیک با آغوش باز واشتیاق شدید نقش شرکتهای کارآفرین را بازی میکنند،دیر یا زود به این نتیجه خواهندرسید که دانشگاه تنها محلی برای کسب دانش و مهارتهای حرفهای به قصد سود بردن استو نه پرورش آرمانهای انسانی و اخلاقی.
اما این اثرات هرچه باشد،این نکته به خوبی آشکاراست که با تغییر در معنا و کارکرد دانش و مهارت و نیز متناسب کردن آن با نیازهای بازار کار،دانشگاهها نقش فعالتری را برای ترویج ایدههای لیبرالی،برآوردن نیازهای گسترده اقتصادیو مشروعیت بخشیدن به ارتباط تنگاتنگ میان صنایع نظامی و آموزش عالی ایفاء خواهند کرد.
اما آیا میتوان در جوامعی که لیبرالیسم اقتصادی و بازار آزاد شکل مسلط نظام معیشتیآنها است به تحقق و یا تقویت وظایف اخلاقی دانشگاهها امیدوار بود؟گرچه نباید در نقد کارکرددانشگاهها جنبههای تأثیرگذار و مثبت آنها را نادیده گرفت اما در پاسخ میتوان گفت تا زمانیکه نظام نابرابر اجتماعی حاکم است و سلطه در اشکال گوناگون آشکار و پنهان خویش وجوددارد،چنین انتظاری تقریبا ناممکن به نظر میآید."