خلاصه ماشینی:
"میدانید ومیدانیم اگر انحرافی در فرهنگ یک رژیم پیدا شود و همهارگانها و مقامات آن رژیم در صراط مستقیم انسانی و الهیپایبند باشند،و به استقلال و آزادی ملت از قیود شیطانی عقیده&%29011FYKG290G% داشته باشند و آن را تعقیب کنند و ملت نیز به تبعیت از اسلامو خواستههای ارزنده آن پایبند باشد،دیری نخواهد گذشت کهانحراف فرهنگی بر همه غلبه کند،و همه را خواهی نخواهیبه انحراف کشاند و نسل آتیه را آنچنان کند که انحراف را بهجای اسلام حقیقی بپذیرد و بر سر خود و بر کشور خود،آنآورد که در طول ستمشاهی و خصوصا پنجاه سال سیاه بر سرکشور آمد»1 لذا به نظر ایشان:«خروج از فرهنگ بدآموز غربی و نفوذو جایگزینشدن فرهنگ آموزنده اسلامی-ملی،و انقلابفرهنگی در تمام زمینهها در سطح کشور،آنچنان محتاج تلاشو کوشش است که برای تحقق آن،سالیان دراز باید زحمتکشید و با نفوذ عمیق و ریشهدار غرب مبارزه کرد».
در مسایلی هم که مطرح میکنندصحبتی از«ظنی»بودن نیست بلکه مدعی هستند همه اینامور«قطعی»،یا«غیر قابل اجتناب»(البته مبتنی بر منطقخودشان)است!و فقط این علوم،قدرت توسعه انگیزه بشر رادارا هستند،و مدعیاند این ادعا را در عمل نیز اثبات کردهاند!درتجربه آنها«انسان»برای همین دنیاپرستی که از نگاه علمایاسلامی«بد»تلقی میشود،به خوبی تلاش میکند و حاصلاین تلاش هم به وجودآمدن قدرت اقتصادی است و نتیجه اینقدرت نیز غلبه بر کسانی است که چنین قدرتی را نمیپذیرند!درنظر آنها در نهایت اخلاق مادی«حاکم»میشود و وقتی هم کهغلبه یافت دیگر سخن از اینکه دیگران هم دارای امری قطعیهستند،بیمعناست!چون آنها در خانههای دیگران و از جملهمسلمین نفوذ کردهاند و به تغییر روابط و سازوکارها خواهندپرداخت!در واقع،ما در فضای ریاضی،یا فلسفی محض زندگینمیکنیم!صاحبان نظریههای علوم جدید مدعی هستند که ماتوسعه مدیریت را به دست گرفتهایم و دیگران هم نمیتوانند ازابزار ما به صورت مجزا استفاده کنند چون ابزارهای ما منسجمو هماهنگ هستند و به همین علت،کاربرد عینی و عملی دارند."