خلاصه ماشینی:
"نکتۀ جالب اینکه،سینمای غالب بسیاری از این تکنیکها را پذیرفته است،اگرچه در اینجا همانکارکردهای مخرب را ندارند،اما به نظر میرسد کارکرد این تکنیکها بیشتر برای کسب شوخیایسینمایی است تا تماشاگر بتواند از آنها لذت ببرد(نگاه کنید مثلا به فیلم بازیگر ساختهی رابرت آلتمن،محصول 1992).
همزمان با شروع این مرحله و روشن شدن آن،بافتهایفرهنگی و تاریخی تولید(مورد دوم از چهار مورد ذکر شده)در رابطه با سرمایه،و به همان نسبت طبقه و جنسیت،خوانشهایی به بار آورده است و با تعیین دوباره یاارزشگذاری خانواده در ملودرامهای دهۀ پنجاه و ضمناکمدیها اهمیتش بیش از حد مورد تأکید قرار گرفت.
فیلمی که به شکلی بسیار آشکار،وحشت بیامان جنگ وجبهه را به نمایش میگذارد،یکی از اولین فیلمهای ناطقسینماست:این فیلم در جبههی غرب خبری نیست نام دارد کهدر سال 1930 ساخته شد و کارگردان آن لوییس مایلستناست.
)نقش مؤثر زنان در جنگ نیز موردتوجه واقع شد(به دو فیلم محصول 1943 نگاه کنید:جنسآرام ساختۀ لسلی هاوارد و میلیونها نفر مانند ما،ساختۀلاندرو گیلیات،که در مورد زنان شاغل در یک کارخانۀمهماتسازی است.
مدرن بودن یا پیشگویانه بودن آثار فولر مسلما نشان از اینواقعیت دارد که او اولین فردی است که جنگ ویتنام را بهعنوان یک موضوع در سینما امریکا به تصویر کشیده استو این کار مدتها قبل از اینکه این کشور رسما وارد جنگویتنام شود،صورت گرفته است.
این فیلم مسألهیچشمچرانی را پیش روی قرار داده است و ما را در وضعیتچشمچران-کارگردان و در مقام کسی که مورد چشمچرانیواقع شده،قرار میدهد؛و همچنین در نماهایی بسته ما راچشمچران قربانی بودن خودمان نشان میدهد."