خلاصه ماشینی:
"این امر در حالی بود که مخالفان در چارچوب احزاب دموکرات،احیای اسلامی،لعل بدخشان،جنبش مردمی رستاخیز،رئیس اداره دینی تاجیکستان،گروههای مسلح مردمی وبعضی از برگزیدگان منطقهای با توسل به بسیج اجتماعی و به عنوان نیروهای تهدید کنندۀ نظممستقر،با کمونیستهای سنتی که خود را نیروهای حافظ ثبات سیاسی قلمداد میکردند،بهمقابله برخاستند.
دیدگاه مذکور،این فکر را تقویت میکند که روسیه از حضور نیروهای خارجیدر قالب سازمان ملل متحد در مناطق درگیر در جمهوریهای سابق شوروی بخصوص در منطقهتاجیکستان استقبال نمیکند،به همین دلیل این کشور خواستار آن است که نیروهای نظامیکشورهای مستقل مشترک المنافع در تاجیکستان به عنوان نیروهای حافظ صلح شناخته شوند.
در این مدل،هدف آن است که با توسل به نهادهای کهن دردوران گذار،از خشونت،جنگ داخلی،نابسامانی و بیثباتی سیاسی تا حد امکان جلوگیریگردد و سپس در اثر نوعی زورآزمایی که میان حامیان نظم جدید و طرفداران نظام پیشینصورت میگیرد،گروه پیشرو اجتماعی ضمن برسمیت شناختن اپوزیسیون و تعدد بازیگرانسیاسی،با توسل به شاخصهای دموکراتیک از جمله انتخابات،رفراندوم و به تصویب رساندنقانون اساسی جدید،نظام آینده سیاسی کشور را رقم میزند.
اولاینکه،نسل اول گروههای نوساز،از درون نظم کهن برخاستهاند و دوم اینکه،جامعه نوسازیشده گرچه بعضی از خطوط اساسی نوسازی،یعنی تشکیل جامعه،ایجاد جامعه مبتنی برطبقه،همبستگی ارگانیکی،نقشهای خاص فردی،تحرک اجتماعی،حل بحرانهای پنجگانهنوسازی که در اینجا مفروض تلقی گردیده و نهادینه شدن ساخت سیاسی آینده را در بر خواهدداشت ولی با این حال،قداست مذهبی هرچند به وسیله نوگرایی مورد چالش قرار گیرد،حفظخواهد شد،چرا که همچنانکه گفتیم اسلام با تاریخ این کشور عجین شده است."