چکیده:
موافقت ایران با قطعنامه 598، از سوی برخی کشورها و جریانات سیاسی مخالف انقلاب اسلامی، بهعنوان تزلزل در اعتقادات رهبران سیاسی نظام و فروکش کردن آرمانهای انقلاب تلقی شد، به گونهای که این ادعا در تریبونهای مختلف تکرار میشد. صدور نامه امام به گورباچف، تنها پنج ماه پس از پذیرش قطعنامه 598، فضای سیاسی داخلی و بینالمللی را به کلی دگرگون ساخت. به دلیل جایگاه انقلاب اسلامی و امام در بین مسلمانان جهان از یک سو و وقوع تحولات اساسی به وسیله گورباچف در شوروی سابق از سوی دیگر، این نامه و محتوای آن، توجه همگان به ویژه ناظران روابط بینالمللی را به خود جلب ساخته بود. مقاله حاضر، ضمن بازتاب شرایط زمانی صدور نامه و پرداختن به دلایل احتمالی صدور نامه و نیز اشاره به محتوای آن، میکوشد تا اصولی را از سیره سیاسی امام در رویارویی با این پدیده استنتاج کند.
Iran's concession of UN's resolution no. 598 was regarded as a sign of waver in the beliefs of the political leaders of the regime and a retreat in the causes of the Islamic Revolution. This claim was repeatedly announced in various tribunes. Publication of Imam's letter to Gorbachev just 5 months after Iran's concession of resolution no. 598 radically changed the political atmosphere in and out of the country. Due to the status of Islamic Revolution and that of Imam Khomeini among Muslims all over the world on the one hand, and the evolutions initiated by Gorbachev in the former Soviet Union on the other hand, the letter and its content attracted the public attention, especially that of the authorities in international relations. The present article, while reflecting the conditions under which the letter was issued and dealing with the probable reasons for writing such a letter as well as indicating its content, is an attempt to infer some principles of Imam's political practice in encountering such a situation.
خلاصه ماشینی:
به دلیل جایگاه انقلاب اسلامی و امام در بین مسلمانان جهان از یک سو و وقوع تحولات اساسی به وسیله گورباچف در شوروی سابق از سوی دیگر، این نامه و محتوای آن، توجه همگان به ویژه ناظران روابط بینالمللی را به خود جلب ساخته بود.
محمدجواد لاریجانی اذعان میدارد که پیش از این سفر، تحلیل وی از اهداف گورباچف مبتنی بر این بوده است که گورباچف برای ساختار سیاسی ـ اجتماعی شوروی معتقد به پایهریزی نوعی سوسیالیسم دموکراتیک است، ولی پس از سفر میگوید: پس از بازگشت از سفر، اولین سؤال ایشان [ امام] از من این بود که «آیا گورباچف اعتقادی به مارکسیسم و کمونیسم دارد؟» من صریحا خدمتشان گفتم: به نظر من گورباچف کوچکترین تعلقی به کمونیسم و مارکسیسم ندارد؛ زیرا اگر کوچکترین وابستگی داشت، در طول استماع پیام شما میبایست عکسالعمل دیگری از خود نشان میداد.
. (شواردنادزه، 1371: 2) هـ) تبیین غنا و کمال اسلام با توجه به همهجانبهنگری آن این فراز از سخنان امام، بخش عمدهای از نامه ایشان را دربرمیگیرد و طی آن، امام سعی دارند براساس استدلالات فلسفی و فطری، با اثبات حقانیت جهان معنوی و فرامادی و به تبع آن اسلام، گورباچف را به سوی این جهات و اجتناب از گرفتار شدن به سایر اصلاحات ـ که آنها نیز درگیر مسائل مادی هستند ـ دعوت کنند.
اصول حاکم بر سیره سیاسی امام خمینی در نامه به گورباچف در تحلیل این نامه تاریخی، بهطور کلی مبانی عمده سیاسی امام در روابط خارجی و نیز سیاست مشخص میشود، هر چند تمام مواضع امام، از جمله ارسال همین نامه، به نوعی فراتر از محدودههای سیاسی بود و به تمام جنبههای بشری توجه داشت.