چکیده:
هدف ما در این نوشتار، تحلیلی بر تحولات پس از پیروزی انقلاب اسلامی است. به این منظور، این رخدادها در پنج دوره متمایز؛ تثبیت نظام جمهوری اسلامی ایران، دوره دفاع مقدس، دوره سازندگی، دوره توسعه سیاسی و احیای عدالت و ارزشهای اسلامی طبقهبندی شده است. در دهه نخست، تحولات مهم ایران را به اجمال بررسی کردهایم، در دوره اصلاحات و توسعه اقتصادی، در نقد و ارزیابی تحولات کوشیدیم و در پایان، نتایج بحث بیان شده است.
The present article aims at analyzing the evolutions after the Islamic republic. To do so, these events have been classified into five distinctive periods: (1) establishment of the IRI regime; (2) the holy defense period; (3) the construction period; (4) the political development period; (5) the revival of justice and Islamic values. We have briefly studied the important evolutions of Iran in the first decade; then we have reviewed and evaluated the evolutions during the period of economic reformations and developments. Finally, the conclusions have been presented.
خلاصه ماشینی:
بسیاری از گروهها در اهدافی چون مبارزه با استبداد، استعمار، ایجاد حکومت اسلامی و تلاش برای استقرار قوانین اسلامی مشترک بودند، ولی در نگاهی عمیقتر، اختلافهای فکری مهمی در مبانی اندیشهای آنها وجود داشت که با پیروزی انقلاب، این اختلافها زمینه بروز پیدا کرد.
(نک: شادلو، 1379: 156) ب) دوره دفاع مقدس (1359 تا 1367) اغلب تحلیلگران خارجی، آگاهانه یا ناآگاهانه کوشیدهاند اختلافهای مرزی را از دلایل اصلی تجاوز عراق به ایران معرفی کنند، در حالی که این امر، مسئلهای نبود که دو کشور همسایه را با جنگی خانمانسوز درگیر سازد بلکه دشمن هدفهای دیگری چون از بین بردن انقلاب اسلامی را دنبال میکرد.
سر انجام در روز 18 آذر سال 1370، با گزارش دبیرکل سازمان ملل به شورای امنیت این سازمان، دولت عراق به طور رسمی به عنوان متجاوز و آغازگر جنگ هشت ساله علیه جمهوری اسلامی ایران شناخته شد.
جمهوری اسلامی ایران، 11 سال پس از شروع جنگ و سه سال و نیم پس از پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت، این گزارش را منتشر کرد و دبیرکل سازمان ملل، در این مدت، فرصت فراوانی برای تحقیق درباره شناسایی متجاوز در جنگ ایران و عراق داشت.
5. قانونمداری؛ مفهوم برجسته دوم خرداد، اگرچه بر نهادینه کردن قانونمداری، پرهیز از رفتارهای سلیقهای و احیای اصول فراموش شده قانون اساسی دلالت میکرد، ولی اصلاحطلبان برخلاف این نگرش اعتقاد داشتند قانون و حقوق را باید در ایران کنار گذاشت و به قدرت و عملکرد نیروهای سیاسی و اجتماعی به عنوان قانون نگریست.