چکیده:
این مقاله به بررسی و تبیین مبانی نظری دو رویکرد سلبی و ایجابی به مهندسی فرهنگی در ایران پس از انقلاب پرداخته است و در این زمینه، مبانی نظری این دو رویکرد به مهندسی فرهنگی، بررسی شده است. نتایج این بررسی نشان میدهد این دو رویکرد به لحاظ تعریفی که از فرهنگ و مهندسی فرهنگی، انسان، نقش دولت در حوزه فرهنگ و نتیجه دخالت آن در مهندسی فرهنگی جامعه ارائه میدهد، با یکدیگر اختلاف مبنایی دارند
The present article investigates and explains the theoretical bases of two approaches, i.e. affirmative and negative, to cultural engineering in Iran after revolution; in this regard, theoretical bases of two approaches to cultural engineering have been studied. The results show that these two approaches are basically different as to the definition they present for culture and cultural engineering, human, the role of the state in the sphere of culture, and the consequences of the state's interference in cultural engineering of the society.
خلاصه ماشینی:
» (سليمي، 1380: 85) طرفداران این رویکرد معتقدند که نميتوان همواره فرهنگ را در مسند سياستگذاري و مهندسي، از شكلي به شكل ديگر درآورد، بلکه ميتوان با ابزار علم، به شناخت آن نائل شد، ولی اين شناخت نه براي دستيابي و كنترل فوري آن، بلكه به منظور دستيابي به جوهر حيات اجتماعي انسان است.
بررسي تطبيقي دو رویکرد سلبی و ایجابی به مهندسی فرهنگی در اين مقاله، به مباني نظري دو رويكرد سلبي و ايجابي به مهندسي فرهنگي اشاره شد و با توجه به اينكه مهندسي فرهنگي را نوعي اقدام مديريتي از سوي دولت براي جهت دادن به فرهنگ به منظور زمينهسازي براي ساختن جامعه و انسان مطلوب تعريف كرديم، بنابراين، به بررسي هريك از رويكردهاي سلبي و ايجابي به مهندسي فرهنگي بر اساس سه شاخص مهم مهندسي، يعني فرهنگ، انسان و دولت، پرداخته شد و نوع نگاه هريك از دو رويكرد مذكور به اين سه مقوله مهم مبنايي بیان گردید؛ زیرا بحث مهندسي فرهنگي از يكسو متأثر از نوع نگاه به فرهنگ و همچنین نوع نگاه به انسان بهعنوان مهمترين متعلق فرهنگ است و از سوي ديگر، به نوع نگاه به دولت و كارويژه و محدوده وظايف آن ارتباط دارد.
نوع نگاه این دو ديدگاه به فرهنگ كاملاً متفاوت است، بهگونهای كه مخالفان مهندسي فرهنگي از نوعي تصلب در حوزه فرهنگي و عدم امكان شكلپذيري گسترده آن با اقدامات مهندسي سخن ميگويند و معتقدند كه فرهنگ، قابليت محدودي براي پذيرش تغييرات دارد و تغييرات فرهنگي كاملاً تابع ساز و كارهاي دروني تاريخي است، ولی موافقان مهندسی فرهنگي بر این باورند كه فرهنگ امري متحول، پويا و قابل شكلدهي است.
5. ــــــــــــ ، «مهندسي فرهنگي از نظر تا عمل در جامعه ايران»، مجموعه مقالات همايش ملي مهندسي فرهنگي، جلد دوم، تهران، دبيرخانه شوراي عالي انقلاب فرهنگي، 1386.