چکیده:
حافظ و خاقانی، دو شاعر بلند آوازه ادب فارسی، دارای دو سبک متفاوت شعری هستند. خاقانی، آفریدگار قصیده و حافظ، خداوندگار غزل است. با آن که خاقانی را غزلیاتی بسیار روان و دلکش است؛ اما شهرت او، دست کم تا به امروز، بیشتر بر قصاید غرا و بلندش، استوار است. حافظ پس از سعدی و خواجوی کرمانی، بیشترین تاثیر را، در وجود مختلف از وزن، قافیه، ردیف، کلمات و ترکیب ها، صنایع، آرایه های ادبی و مضامین شعری، از خاقانی پذیرفته است. این میزان تاثیرپذیری، از سویی مرتبه والای خاقانی را در شاعری، در گستره قصیده سرایی و غزل سرایی، و از سوی دیگر، اعجاز هنری حافظ را، در سازگار سازی دو قالب ناهمگون قصیده و غزل می نمایاند. در گفتار حاضر، سعی بر آن است که گوشه هایی از این همسانی ها نموده شود. ذکر این نکته ضروری است که همه این همسانی ها در پهنه اخذ و اقتباس نیست، بلکه دیدگاه های فردی و توارد و تداعی معانی نیز در آنها سهم دارد.
خلاصه ماشینی:
بدینگونه،حتی معانی مسبوق را چنان با قوت و حدت بیان میکند که پنداری میخواهد زمین و آسمان را برهم دوزد تا اندیشهو احساس خویش را تلقین و تعلیم کند و این مایه شور و حرارت را در کمتر سخنی میتوان یافت» همین شیوهی بدیع کاربرد و استفادهی مناسب و هنرمندانه از ترکیبات و تعبیرات شاعران دیگر سبب شده استکه به قول مرحوم علی دشتی،انسجام و پختگی و خوشآهنگی خاصی در ترکیبات حافظ ایجاد شود بهگونهای که درهیچیک از استادان پیشین وجود نداشته است(دشتی،136:1364).
البته بدیهی است که همهی این وامگیریها،محدود بهقصاید خاقانی نمیشود؛حافظ به غزلیات زیبا و روان شاعر شروان نیز نظر داشته و بسیاری از واژگان و ترکیبات آنها رادر غزلهای خود به کار گرفته است.
دکتر اسلامی ندوشن در کتاب ماجرای پایانناپذیر حافظ در مورد کمیت کاربرد کلمهی«بو»در دیوان حافظ درمقایسه با شاعران دیگر مینویسند: «مقایسهی آن عده از ابیات حافظ که مفهومی از بوی در خود دارند،با چهار شاعر غزلسرایدیگر،از این جهت روشنکننده است:انوری در هر بیست و یک غزل،یکبار از بوی یا مرادفیاز آن یاد کرده است؛خاقانی در هر هفت و نیم غزل؛مولوی در هر بیست غزل...
دکتر یوسفی،تعبیرآفرینی خاقانی را،تا حدودی در نتیجه ترکیبآفرینی او دانسته و این کیفیت را،یکی از ویژگیهای بارز زبان شعر خاقانی به شمار میآورد(یوسفی،167:1370) حافظ نیز از این قدرت برخوردار است که ترکیبات شاعران دیگر را،با لطافت و مهارت به کار برد یا خودترکیبهایی همسنگ آنان بسازد.
به چند مورد از این دسته بنگریم: یک از موارد کاربرد یکسان صنایع معنوی استفاده از تشبیه و استعاره در کلام حافظ و خاقانی است.