چکیده:
در این نوشته، تلاش شده است تا اساس جهان بینی ناصرخسرو، یعنی پایه های اندیشه او، بررسی و تجزیه و تحلیل گردد. مهم ترین محورهای فکری که در واقع، همان اصول جهان بینی و اعتقادی این شاعر سخنور است، عبارتند از توحید، نبوت، معاد و امامت که هر کدام، به صورت جداگانه تحلیل و از گفته های ناصر خسرو، شواهدی بر این امور ارایه شده است. پس از بیان این محورهای کلی، به دیگر شاخه های فکری این سخنور که باز بر اساس جهان بینی او شکل گرفته اند، اشاره شده است؛ هستی شناسی، جایگاه انسان در هستی، عقل، علم، دین، فلسفه و خویش کاری هر یک از این مقولات و موضع گیری اجتماعی ناصرخسرو، در این مقاله، مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
خلاصه ماشینی:
"{Sاگر کار بوده است و رفته قلم#چرا خورد باید به بیهوده غم#و گر ناید از تو نه نیک و نه بد#روا نیست بر تو نه مدح و نه ذم#عقوبت محال است اگر بتپرست#به فرمان یزدان پرستد صنم#کتاب و پیمبر چه بایست اگر#نشد حکم کرده نه بیش و نه کمS}(دیوان،62) وی فلسفه ارسال رسل و انزال کتب را،دلیل بر مختار بودن انسان و حاکمیت وی بر سرنوشت خویش میداند ومعتقد است که تسلیم شدن به قضا و قدر،چیزی جز کاهلی و پستی نیست و آن را کار سفها میشمارد: {Sاز پس آنکه رسول آمده با وعد و وعید#چند گویی که بد و نیک به تقدیر و قضاست#گنه و کاهلی خود به قضا بر چه نهی#که چنین گفتن بیمعنی کار سفهاست#گر خداوند قضا کرد گنه بر سر تو#پس گناه تو به قول تو خداوند تو راستS}(دیوان،21) ناصر خسرو پیوسته با استدلال بر نفی عقوبت گنهکاران و بتپرستان در روز قیامت،در صورت مجبور بودنانسان،در انتخاب سرنوشت خویش تأکید دارد و معیار و میزان عدم پذیرش این اقوال را،همان عقل و خرد میداند: {Sچو مرا کار نباشد نبوم اهل جزا#اندرین قول خرد را بنگر ره به کجاست#چون بود عدل برآنک او نکند جرم عذاب#زی من این هیچ روا نیست اگر زی تو رواستS}(دیوان،22) بنابراین،از نظر ناصر خسرو،راه خیر و شر،هر دو برای انسان گشاده است و او میتواند یکی را انتخاب نماید: {Sراه تو زی خیر و شر هر دو گشاده است#خواهی ایدونگرای و خواهی ایدونS}(دیوان،80) آنچه بیان شد محورهای اساسی جهانبینی و اندیشه ناصر خسرو است."