چکیده:
در این پژوهش تلاش شده است تا با اتکا به روش علمی، شواهدی در زمینه تاثیر ترجیحات جنسی زنان همسردار بر گرایش آن ها به رفتار باروری فراهم شود. نظری های ارزش کودکان و نظریه های فرهنگی باروری، چارچوب نظری این تحقیق را تشکیل می دهند. در این تحقیق، با بهره گیری از روش تحقیق پیمایشی، تکنیک مصاحبه حضوری و ابزار پرسش نامه، داده هایی از 550 زن همسردار ساکن در شهر تهران گردآوری شده است. هدف اصلی این تحقیق تبیین جایگاه مفهوم رضایت از ترکیب جنسی فرزندان بر گرایش زنان به رفتار باروری بوده و به همین منظور از انواع تکنیک های آماری به ویژه رگرسیون و رگرسیون لجستیک در این زمینه بهره برداری شده است.
تحلیل های تفکیکی این تحقیق نشان داد که در سطح متغیرهای مربوط به خصوصیات فردی، متغیرهای سن زن و تحصیلات زن، در سطح متغیرهای جمعیت شناختی، متغیرهای تعداد کل فرزندان،مدت ازدواج، تعداد فرزندان دختر و ترکیب جنسی فرزندان و در سطح متغیرهای مربوط به نگرش های ذهنی، متغیرهای ارزیابی ترکیب جنسی فرزندان بر اساس ترجیحات جنسی و تعداد فرزندان مطلوب در تبیین گرایش زنان به رفتار باروری نقش عمده ای برعهده دارند. تحلیل های چند متغیره، در الگوی رگرسیون لجستیک در سطح مجموع متغیرهای اصلی تحقیق نیز نشان داد که متغیرهای ارزیابی ترکیب جنسی فرزندان بر مبنای ترجیحات جنسی، سال های ازدواج و محل تولد همسر در مجموع در پیش گرایش زنان همسردار به رفتار باروری مشارکت دارند و در حدود 84 درصد موارد، وضعیت متغیر وابسته را به درستی پیش بینی می کنند.
خلاصه ماشینی:
"تحلیلهای چند متغیره،در الگویرگرسیون لجستیک در سطح مجموع متغیرهای اصلی تحقیق نیز نشان داد که متغیرهای ارزیابیترکیب جنسی فرزندان بر مبنای ترجیحات جنسی،سالهای ازدواج و محل تولد همسر در مجموع درپیشبینی گرایش زنان همسردار به رفتار باروری مشارکت دارند و در حدود 84 درصد موارد،وضعیتمتغیر وابسته را به درستی پیشبینی میکنند.
3. اهمیت تحقیق با توجه به اینکه در بسیاری از کشورهای در حال توسعه و به ویژه ایران،نرخ مرگ و میر نوزادان در حدچشمگیری کاهش یافته و خواست اصلی و سیاست عمومی این کشورها،کاهش سریع باروری و دستیابی به وضعیتتعادلی جدید است که طی آن،نرخ رشد جمعیت به میزان کافی کاهش یابد و برای اجرای برنامههای توسعهی کیفی،نیروی انسانی زمینهای مساعد فراهم شود و سرمایهگذاریهای لازم انجام گیرد،به نظر میرسد شناسایی عوامل وزمینههای مؤثر بر الگوی باروری عمومی در این جوامع امری دارای اهمیت است،چه با شناخت موانع فرهنگی واجتماعی موجود در راه اجرای برنامههای تنظیم خانواده،میتوان سیاستها و برنامههایی را به منظور تغییر شرایطفرهنگی و بینشها و نگرشهای اجتماعی،طراحی و بستر مناسبی برای تحقق برنامههای جمعیتی فراهم کرد.
در نهایت،تحلیل رگرسیونی لجستیک به منظور طراحی مدل پیشبینی نیز آشکار ساخت که متغیرهای ارزیابیترکیب جنسی فرزندان بر مبنای ترجیحات جنسی،سالهای ازدواج و محل تولد همسر مهمترین متغیرهای پیشبینیکنندهی رفتار باروری آیندهی زنان هستند و در نهایت در حدود 84 درصد موارد،وضعیت متغیر وابسته را به درستیپیشبینی میکنند."