خلاصه ماشینی:
"وقتی انسان معتقد شد که سایر انسانها، مانند خود او، آفریده خدا و همه بنده او هستند و خداوند متعال به تمام مخلوقات و بندگانش نظر لطف و رحمت دارد و اصلا آنها را بر اساس رحمت خویش آفریده است، همان گونه که فطرتا به آفریدگار خود محبت و علاقه دارد، نسبت به آفریدگان او هم، که آثاری از وجود و رحمت او هستند، علاقه مند می شود.
هر چه انسان نسبت به این حقایق توجه بیشتری داشته باشد (نه اینکه فقط یکبار آنها را در ذهن تصور و تصدیق کند، سپس به فراموشی بسپرد) و در فرصتهای گوناگون، نسبت به این مطالب بیشتر بیندیشد یا سعی کند که به اقتضای این عواطف عمل کنداین توجه و عمل موجب می شود که آن محبت بیشتر شدت پیدا کند، به گونه ای که هر کسی را ببیند تصور می کند که معشوق خود را دیده است و دلش می خواهدکه اورادر آغوش بگیرد و هر خدمتی از دستش بر می آید برای او انجام دهد.
تکنولوژی در صورتی ارزش دارد که وسیله تعالی روحی باشد ولی اگر موجب شود که ما از نظر انسانیت، تنزل روحی و سقوط معنوی پیدا کنیم آیا باز هم مطلوب است؟ برای دنیای غرب، بلی; زیرا آنان می بینند که با ورود تکنولوژی جدید، پیشرفت کارشان بهتر و درآمدشان بیشتر است.
در کنار استفاده از نظریه های مدیریت، باید ارزشهای اسلامی و رابطه آن ارزشها با این نظریه ها نیز مطرح شود، وگرنه به آرامی، در زیر شعار ارزشهای اسلامی، به فرهنگ غرب گرایش پیدا می کنیم و خدای نکرده، وقتی چشم باز می کنیم که می بینیم آنچه به نام اسلام و نظام اسلامی نامیده می شود چیزی جز فرهنگ غربی نیست."