چکیده:
برخی از آیات و نیز گزارش قرآن درباره القای برخی از معارف در دل شماری از
انسان های غیر نبی، زمینه ساز پیدایش تفکر و نظریه تازه ای در شناخت شناسی اسلامی
شده است. بر اساس این نظریه و نگرش، که در گذر ایام و به تدریج، رو به رشد و
استقلال نهاد، انسان می تواند در کنار شناخت تجربی، عقلی و وحیانی، به نوع دیگری از
شناخت دست یابد که زمینه، قلمرو و ابزار متفاوتی دارد و جهان بینی متفاوتی را پدید
می آورد. زمینه و راه دست یابی به چنین فهم و درکی، که می توان آن را «شناخت و
معرفت الهامی و عرفانی» نامید، فقط تزکیه و تهذیب نفس و طهارت روح و روان، و یگانه
ابزار دریافت آن دل آدمی است، و همه مؤمنان صالح و پرهیزگار می توانند متناسب با
ایمان، عمل صالح و طهارت روحی خود از معرفت یاد شده برخوردار باشند. چنین شناختی،
که بی هیچ زمینه حسی و عقلی به یکباره و فقط از سوی خداوند افاضه می شود، جلوه ای
از امداد غیبی الهی در زندگی بشر است. از برخی گزارش های رسیده برمی آید که «الهام»
به عنوان یکی از منابع شناخت، ابتدا در حوزه مسائل و چالش های نخستین کلامی مورد
توجه مسلمانان قرارگرفت و آنگاه به قلمرو عرفان و فلسفه راه یافت. نسبت معرفت
الهامی با وحی، نبوت، خاتمیت، القائات شیطانی و آموزه های شریعت، از چالش های پیش
روی این نظریه است.
خلاصه ماشینی:
") (شمس: 7ـ10) اما برخی مفسران نخستین([38]) و به تبع آنان، قریب به اتفاق مفسران شیعه([39]) و سنی([40]) واژه یاد شده را در مفهومی کاملا نزدیک به معنای اصطلاحی آن و به عنوان یکی از مراتب و گونه های وحی الهی ـ به مفهوم لغوی و نه فقط مصطلح آن ـ در تفسیر برخی کاربردهای قرآنی «ایحاء» مورد توجه و تأکید قرار داده اند.
([48]) همچنین تفکیک مواردی از وحی، که مصدر آن خداوند است، از موارد دیگر نیز می تواند در این باره دخیل باشد، به ویژه آنکه برخی آیات نشان می دهد قرآن درباره الهام اصطلاحی نیز همان واژه «وحی» را به کار برده است; از جمله بیشتر مفسران شیعه([49]) و سنی([50]) درباره کاربرد نخست وحی در آیه 51 شوری (و ما کان لبشر أن یکلمه الله إلا وحیا أو من و راء حجاب أو یرسل رسولا فیوحی بإذنه ما یشاء) این دیدگاه را دارند.
البته دیدگاه های دیگری هم در تفسیر و چگونگی وحی به مادر حضرت موسی(علیه السلام) وجود دارد که دست کم، تفسیر آن به الهام را دچار چالش می کند;([101])چنان که برخی از مفسران نیز در تفسیر دو مورد دیگر، واژه «الهام» را به کار نبرده اند.
([141]) قایلان به الهام، در پاسخ به یکی از مهم ترین چالش های پیش روی خویش، ضمن اذعان به ختم نبوت و با استناد به آیاتی از قرآن، برخی از احادیث اسلامی و ارتباط غیبی افرادی همچون مادر حضرت موسیو عیسی(علیهما السلام)، بر این باورند که بر خلاف وحی، راه الهام بر روی بشر بسته نیست و قرآن نیز ملازمه ای بین مقام نبوت و ارتباط با غیب نمی بیند."