خلاصه ماشینی:
"مفسران گفتهاند:مراد از عبادت،اینجا معرفت است؛چرا که عبادت تعلق به اعمال ظاهر دارد و اگر حمل به ظاهر کنند راست نباید،زیرا که مراد از خلقت مجرد اعمال ظاهر نیست،بلکه اعمال ظاهر تابع معرفت است،و مقصود بالذات اوست؛و بعی از صوفیه«لیعبدون»را بر حقیقت خود گذاشتهاند؛چرا که عبادت نزد ایشان متناول اعمال ظاهر و اعمال باطن است؛و معرفت از اعمال باطنی است1،پس احتیاج بدین تأویل نباشد؛و اتفاق است مجموع محققان را که معرفت حاصل نمیشود بیمتابعت پیغمبر صلی الله علیه و سلم و متابعت کردن او،موقوف است بردانستن آن چیز که متالعت در آن میباید کرد.
و متابعت او مر نبی را صلی الله علیه و سلم در فعل آن است که ظاهر خود را مزین به شریعت او گرداند و ترک سنن و آداب او نکند،و به آن مقدار که ترک متابعت او کند،او را نقصانی1واقع میشود؛و معاونت کردن برادران مؤمن2به دست و سایر جوارح در چیزی که ایشان محتاج به آن چیزند،همه نور و صفاست،علی الخصوص معاونت طایفهای که ایشان را توجه به جناب حق باشد؛زیرا که ایشان را حضرت حق از برای محبت خود ظاهر گردانیده است،و دوست میدارد که ایشان را علی الدوام توجه به جناب او باشد، چرا که درین حال دل ایشان آیینهء جمالنمای اوست،و ایشان را به وسطهء بشریت توجهی به اکل و شرب و مسکن و لباس واقع میشود.
و چون این معلوم شد که بیمتابعت حضرت رسالت صلی الله علیه و سلم به هیچ مرتبهای از مراتب علیه نمیتوان رسید،پس باید دانست که متابعت او علی حسب الکمال درآن است که دل متابع را به غیر حق به هیچچیز تعلق نباشد و انقطاع از علایق و عوایق،بالکلیه بیمحبت حاصل نمیشود."