چکیده:
حقوق بین الملل فضایی یکی از جدید ترین شاخه های حقوق بین الملل می باشد که در واقع فناوری خالق آن بوده است و در نتیجه تحولات علمی و فناورانه توسعه و پرورش یافته است. دشوار است که غیر از حقوق بین الملل فضایی، رشته دیگری از حقوق بین الملل را بیابیم که این چنین وابسته به فناوری باشد. هدف این مقاله بررسی چگونگی تاثیرات فناوری به عنوان یک واقعیت بر حقوق بین الملل فضایی است. همچنین این مقاله به بررسی چارچوب حقوقی فعالیت- های فضایی پرداخته و ضمن پرداختن به تعریف و تحلیل حقوق بین الملل فضایی به بررسی سیر تاریخی شکل گیری آن و تحولات این رشته خواهد پرداخت. بدیهی است این مقاله قصد ندارد تا به بررسی جامع حقوق بین الملل فضایی بپردازد و تنها تلاش می کند تا ویژگی های متمایز این رشته را تبیین نماید؛ به طور مشخص حقوق بین الملل فضایی در زمینه فرایند شکل گیری قواعد بین المللی، ابداعاتی نموده است. اعمال شیوه وفاق عام در تصمیم گیری، شیوه ای که در مقایسه با شیوه های دیگر تصمیم گیری، میان منافع کشورهای در حال توسعه و کشورهای توسعه یافته توازن ایجاد می نماید، از نوآوری های حقوق بین الملل فضایی است. همچنین این رشته مفاهیم جدید را وارد منابع حقوق بین الملل و به طور مشخص حقوق بین الملل عرفی و اصول کلی حقوقی نموده است. به علاوه منشا تحولاتی در زمینه مفهوم مسئولیت بین المللی در حقوق بین الملل عام بوده است. همچنین مفهوم حقوق نرم صرف نظر از محتوا و قابل قبول بودن آن، در حقوق بین الملل فضایی بیش از هر رشته دیگری جلوه نموده است. بدیهی است، علی رغم وجود این ویژگی های متمایز، حقوق بین الملل فضایی رشته ای از حقوق بین الملل عمومی بوده و طبعا در زمینه هایی که قواعد و اصول خاص وجود ندارد قواعد و اصول حقوق بین الملل عام بر فعالیت های فضایی حاکم خواهد بود.
خلاصه ماشینی:
"به عنوان نمونه با وادار نمودن کشورها به 1-توافق به اصلاح رفتار معمولا از طریق معاهده 2-تغییر رفتار مورد توافق 3-عدم توافق در مورد شکلگیری یک رفتار جدید(ممانعت از شکل گیری معاهدات)4-مبادرت به انجام رویههای جدیدی که نهایتا توسط جامعه جهانی پذیرفته میشود (ایجاد حقوق بینالملل عرفی)5-ترک عرفهای پذیرفته شده(کنار گذاردن حقوق بینالملل عرفی)6-پذیرش تعهدات غیر قابل تخطی(ایجاد قواعد آمره).
دیوان بینالمللی دادگستری،در مواجهه با برخی مفاهیم حقوقی معتقد است که آنها ثابت نیستند بلکه طبق تعریف،تکاملی و رو به رشد هستند و برای همین نظر داده است که تفسیر آن نمیتواند بدون تأثیر از تحولات حقوقی بعدی از طریق منشور ملل متحد و از طریق حقوق بینالملل عرفی باقی بماند یا در جایی اشاره نموده است که امکان تغییر حقوق،همواره مهیاست.
اکنون با توجه به این وضعیت،این مسأله مطرح میشود که چه کسی بر این منابع استخراجی از این مناطق و به طور مشخص فضای ماورای جو،دسترسی دارد؟آیا اینکه این منابع تابع صلاحیت هیچ کشور مشخصی نیستند به این معناست که هر کشوری با توانایی ضروری در استخراج منابع، مالک منابع پیش گفته است یا بدان معناست که این منابع تابع مالکیت مشترک منابع در میان اعضای جامعه کشورها میباشد؟ اصل میراث مشترک بشریت توسط کشورهای در حال توسعه مورد حمایت قرار گرفته است.
سؤالی که مطرح میشود آن است که اساسا چرا برخی قواعد حقوق بینالملل فضایی در قالب معاهده است و برخی دیگر در قالب قطعنامه آمده است؟پاسخ ساده آن است که کشورها میخواستند برخی از این قواعد الزامآور باشد و برخی دیگر الزامآور نباشد لیکن میتوان دلایل دیگری نیز ذکر نمود: «اول اینکه فعالیتهای فضایی نسبتا حوزه و قلمرو جدیدی است و برخی بر این عقیده هستند که هنوز زود است تا در مورد آن الزامآور وضع نماییم."