چکیده:
در بیشتر پژوهشهایی که درباره سعدی انجام شده، محققان بر اهمیت زبان آثار سعدی تاکید کرده اند؛ لیکن کمتر تحقیقی یافت میشود که به طور خاص به بررسی ویژگیها یا یکی از مختصات زبانی آثار وی پرداخته باشد . به نظر میرسد تحللی جنبههای گوناگون زبان سعدی می تواند گامی در شناخت سبک شخصی وی باشد. پژوهش حاضر ضمن بیان اهمیت تکرار در متن کتاب بوستان به عنوان یکی از مختصات سبکی سعدی به نام برجسته سازی از طریق تکرار یک واژه پرداخته است و هدف آن بررسی واژه تکراری در همنشین سازی و جانشینسازی نحوی درطول یک یا چند بیت است
نتیجه تحقیق نشان می دهد بیش از یک چهارم ابیات بوستان دارای ویژگی تکراری اند. چنین مختصه ای به صورتهای مختلفی بررسی شده است:1. برجسته سازی از طریق همنشین سازی نحوی؛2.برجستهسازی از طریق جانشین سازی نحوی ؛3. برجستهسازی از طریق تکرار و جابجایی واژه در ساختارهای کتابی؛4. برجسته سازی از طریق کاربرد ساختهای مختلف واژه
با توجه به بالا بودن بسامداین ویژگی ، میتوان آن را به عنوان یکی از عوامل سازنده سبک شخصی سعدی محسوب نمود .
خلاصه ماشینی:
عمده کوشش نگارنده اثبات این نکته است که سعدی با تکرار یا جابهجایی یک واژه بهطرق مختلف و از طریق هم نشینی و جانشینی نحوی و اشکال متنوع زبانی،به زبان خود برجستگیخاصی میبخشد و بدین صورت ضمن جلب توجه نسبت به زبان،معنی را نیز بدون بهرهگیری ازدیگر هنرهای بیانی جذاب مینماید.
تکرارهای متن به گونهای دیگر،نشانمیدهند؛مثلا در ابیات زیر،واژۀ حلقه در ارتباط با زنجیر و در،حلقۀ فلزی را تداعی میکند و درارتباط با افراد(پارسایان/ناپارسایان)حلقۀ نشستن یا وضعیت گردهم بودن یا زنجیر ریاضت راتداعی میکند؛حلقه و زنجیر علاوه بر این،تداعیهای هنری دیگری را نیز القاء مینمایند که درخدمت مرکز توجه قرار دادن این تکرارها و خودکاری دیگر واژگان است؛مثلا زنجیر از پیوستنحلقهها تشکیل شده است یا سلطان که هیچ حلقه و زنجیری برنمیتابد در اینجا گرفتار حلقه وزنجیر است؛مضاف بر اینکه«س»و«ز»صدای زنجیر و حلقههای آن را القا مینماید: {Sز زنجیر ناپارسایان برست#که در حلقۀ پارسایان نشست#اگر حاجتی داری این حلقه گیر#که سلطان از این در ندارد گزیرS}(سعدی،1372:192)در ابیات زیر نیز،تقابل باعث برجستگی دوچندان،واژه تکراری شده است: {Sخداوند از آن بنده خرسند نیست#که راضی به قسم خداوند نیستS}(همان،149)واژۀ خداوند از طریق جانشین سازی متفاوت تکرار گردیده است؛در مصراع نخست این واژه(همان،149)مسندالیه یا نهاد و در مصراع دوم در نقش تحوی مضاف الیه آمده است،علتی که اینتکرار را در چشم خواننده برجستهتر مینمایاند تقابل مکلم11واژگان خداوند و بنده است؛بهعبارتی،اگر واژۀ دیگری به جای بنده در متن آمده بود،شاید تکرار بدین گونه برجسته نمیشد.