چکیده:
کتاب تاریخ بیهقی نه تنها در درک بسیاری از حوادث و اتفاقات واقع شده در دستگاه حکومت غزنوی اهمیت دارد، بلکه جنبه های ادبی آن قابل مطالعه و بررسی درخور است. استفاده از امکانات زبانی چه در سطح دستوری و زبانی و چه از جنبه موسیقیایی از برجسته ترین جنبه های ادبی این کتاب است.یک نواخت نبودن شکل واژهها، جایگاه ارکان جمله، لحن، گفتگو و مسایلی از این قابل توجه است. استفاده از نوع متفاوت دستوری کلمات و بسامد آن توجه نویسنده به این مقوله را بیشتر نشان میدهد. کاربرد حروف اضافه در جایگاه های مختلف با معانی متفاوت، از شگردهای هنری بیهقی در نگارش تاریخ است، که به نظر میرسد یکی از اهداف این شگردها توجه به جنبه آوایی و موسیقیایی آ« با توجه به موضوع کاربرد آن باشد. یکی از حروف به کار رفته بابسامد، معانی یافتههای این پژوهش نقشهای متفاوت و مختلف حرف«را» است. در این مقاله به بسامد کاربرد «را» و همچنین نقشهای مختلف آن پرداخته شده است. استخراج بیست و یک مورد نقش مختلف و معاتی گوناکون این حر ف و نیز کاربردهای نادر این حرف است که تاکنون در دستورزبا ذکری از آن نشده است.
خلاصه ماشینی:
از آن جا که در بررسی متون نظم و نثر به ویژه از دیدگاه دستور زبان،شیوۀاستقرایی سنجیدهتر و دقیقتر و علمیتر است و ارائه پارهای قواعد خشک و بی روح و یافتنمثالها و نمونههایی برای آنها و ارائۀ دستور به شیوۀ تعلیمی،نتیجۀ چندانی به دست نمیدهد، در این بررسی،ابتدا کلیۀ موارد کاربرد«را»در تاریخ بیهقی جمع آوری شده،سپس به تفکیک ودسته بندی آن پرداخته شده است.
سپس با توجه به کتابهای دستور زبان فارسی نقش«را»مشخص شده و در مواری کهدستور نویسان تاکنون جایگاهی بدان گونه که در تاریخ بیهقی به کار رفته است برای آن قائلنبودهاند مورد بررسی و تحلیل قرار گرفته است.
2-«را»به معنای«به»در نقش حرف اضافه: بسامد این کاربرد در تاریخ بیهقی 494 مورد و یکی از موارد مهم کاربرد«را»است که در اینجاموسیقی کلام نقش مهمی دارد.
(ص 977،ش 6) گرچه به نظر میرسد بتوان این موارد را نیز از نوع«را»به معنای«برای»دانست ولی همراه بافعلی از مصدر افتادن،«بر»مناسب تر است و شواهد زیر نشان میدهد«را»در جملات مذکور،جایگزین«بر»شده و همان معنا را دارد: -گریستن بر ما افتاد.
لازم به ذکر است که یک مورد در تاریخ بیهقی دیده شد که«را»در همین معنا و کاربرد به کاررفته ولی فعل آن«نرود»است: -و به هیچ حال وی را این نرود با سلطان،و نگذارد که وی[خواجه احمد حسن]چاکران ویرا بخورد.
(ص 29،ش 3) در برابر اینمکرمت 14-«را»به معنی«به نام»همراه با فعلی از مصدر«خطبه کردن»: این کاربرد که اشارهای از آن در آثار دستوری دیده نشد،3 بار در تاریخ بیهقی آمده است و درهر سه مورد فعل جمله از مصدر«خطبه کردن»ساخته شده است: -تا امیر المؤمنین را خطبه کرده آید.