چکیده:
متداول ترین مقولههای دستوری که در زبان های بشری مورد استفاده قرار می گیرد عبارت است از مقولهی خبری پرسشی و امری که در دستور زبان به ترتیب برای بیان خبر، طلب خبر و صدور فرمان به کار می روند. مطالعات زبان شناختی موید این مطلب است که در گفتار روز مره و نیز آثار ادبی رابطه ای یک به یک بین صورت دستوری جملات و مقولههای معنایی- منظوری وجود ندارد. به عنوان مثال صورت دستوری پریش برای بیان تعجب، امر، توبیخ و انکار و نقشهای دیگری مورد استفاده قرار می گیرد.
در تحقیق حاضر نویسندگان ، نقشهای معنایی -منظوری جملات پرسشی را در شاهنامه مورد بررسی قرار داده انمد . جهت نیل به هدف مذکور جملات پرسشی شاهنامه (از آغاز تا اسکندر )مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفت و با توجه به بافت موجود بر اساس آراء زبانشناسان جدید و علمای علم بلاغت هر یک از جملات پرسشی به دقت تعیین نقش گردیده و مقولهی معنایی-منظوری مربوط آن قرار گرفت.
حکیم توس مقولهی پرسشی را برای بیان36 مقولهی معنایی- منظوری به کار گرفته که مقولهی معنایی-منظوری انکار با23/75 درصد بیشترین کاربرد را داشته است. بعد از آن مقولههای نفی، توبیخ و ملامت و اندوه و نگرانی به ترتیب با بسامد14، 8/75 و 8/5 درصد در ردههای بعد قرار دارند. براساس این تحقیق روشن شد که 37/75 درصد از پرسشها برای بیان دو مقولهی انکار و نفی به کار رفته که این می تواند بیانگر روح و اندیشه ی حماسی باشد. حدود68 درصد کلمات پرسشی به کار رفته را چه، چرا و کی(چه کسی)تشکیل داده است.
خلاصه ماشینی:
نقشهای معنایی-منظوری جملات پرسشی در شاهنامه جلال رحیمیان1 هوشنگ مددی2 چکیده {IBمتدوالترین مقولههای دستوری که در زبانهای بشری مورد استفادهقرار میگیرد عبارت است از مقولهی خبری،پرسشی و امری که دردستور زبان به ترتیب برای بیان خبر،طلب خبر و صدور فرمان به کارمیروند.
دو بیت زیر از مصادیق اینکارکرد در شاهنامه است: {Sز شیران چنین نیز گرد#چه گرد؟از نهنگانش باید شمرد#تو گفتی که الماس مرجان فشاند#چه مرجان؟که در کین همی جان فشاندS} 3-4 توبیخ و ملامت مخاطب مرتکب عملی شده که از نظر متکلم سزاوار سرزنش است و لذا با لحن سرزنشآمیزاو را عتاب کرده و مورد سؤال قرار میدهد و کارکرد این نوع پرسش توبیخ و ملامت میباشد.
ابیات زیر از مصادیق این کارکرد است: {Sبپیچید بر خویشتن بیژنا#که چون رزم سازم برهنه تنا؟#چگونه چخد شیر بیچنگ تیز#اگر چند باشد دلش پرستیز؟S} 11-4 عدم امکان و احتمال محتوای مورد سؤال بسیار بعید و یا غیر ممکن مینماید و فحوای کلام مفید معنی استبعاد وعدم امکان امری یا عدم احتمال انجام عملی است.
به ابیات زیر توجه فرمایید: {Sبیامد بر تخت شاه ارجمند#بپرسید از او شهریار بنلد،#که چون بودی ای پهلوانزاده مرد#بدین راه دشخوار با باد و گرد؟#ز رستم بپرسید خندان دو لب#تو گفتی که با او به هم بود شب،#که شب چون بدی روز چون خواستی؟#ز پیکار دل بر چه آراستی؟S} 15-4 تهییج متکلم دلیل انجام یا عدم انجام کاری یا مکان شخصی را مورد پرسش قرار میدهد ولیمقصود او خواستن دلیل و توضیح یا کشف مجهول نیست بلکه فحوای کلام او موجب تحریک وتهییج مخاطب به انجام عملی میگردد که موردنظر است.
به عنوان مثال دربیت اول از ابیات زیر مقصود گوینده یافتن چرایی موضوع مورد سؤال نیست،بلکه مراتبنارضایتی و گلهمندی خود را چنین مطرح نموده است و در ضمن بافت کلام به گونهای نیست کهآن را ملامت به حساب آوریم.