چکیده:
پیشفرض بنیادین این نوشتار، توسعة شهرهای ایران در نخستین سدههای اسلامی است. یکی از پیامدهای چنین پیشفرضی، مسئلهحدود جبال و موقعیت همدان در آن میباشد. میدانیم که با وجود شهرهایاصفهان و ری، همواره همدان مرکز جبال معرفی شده استو این امر همراه با آشفتگی در تعیین حدود جبال، بررسی این حدود را برای فهم موقعیت همدان پراهمیت میسازد. عواملی همچون گسترش شهرهای تازه و رشدشتابان شهری، در تغییر حدود، گسترش و شکلگیری بافت اجتماعی و اقتصادی شهرهایکهن، از جمله همدان نقش داشتهاند. نتیجة این پژوهش را در چند گزاره میتوان خلاصه کرد: همدان مرکز ناحیهای بود که به معنای خاص، جبال نامیده میشد و از اواخر دورة ساسانی به راه افول افتاد و بهرغم رشد نسبی در سدههای نخستین اسلامی، جایگاهی فروتر از ری و اصفهان داشت و سرانجام، شهری بود گسترده و غیرمتمرکز که رشد پرشتاب در آغاز دورة اسلامی بر بافت شهری و اجتماعی آن تأثیر نهاد.
خلاصه ماشینی:
نتیجة این پژوهش را در چند گزاره میتوان خلاصه کرد: همدان مرکز ناحیهای بود که به معنای خاص، جبال نامیده میشد و از اواخر دورة ساسانی به راه افول افتاد و به رغم رشد نسبی در سدههای نخستین اسلامی، جایگاهی فروتر از ری و اصفهان داشت و سرانجام، شهری بود گسترده و غیرمتمرکز که رشد پرشتاب در آغاز دورة اسلامی بر بافت شهری و اجتماعی آن تأثیر نهاد.
در این میان، شهر همدان در ناحیهای که «ماد»، «جبال»، و از سدة شش هجری به بعد «عراق عجم» نامیده میشد، قرار داشت و در بسیاری از منابع تاریخی و جغرافیایی از همدان به سان مرکز جبال، یاد شده است.
البته در نخستین سدههای اسلامی و بر اثر گسترش شهرها، شهرهای دیگری مانند قم، قزوین و کرج هم پدید آمدند و این فرایند سبب شد که مرزبندهای اداری ـ سیاسی قدیمی میان شهرها دستخوش تغییر شده و بهویژه قلمروی سه شهر بزرگ یاد شده، محدود شود.
ابوعبدالله محمدبن احمد مقدسی، احسن التقاسیم، ج2، ص581؛ ابنخردادبه عبیداللهبن عبدالله، المسالک و الممالک، ص42؛ حسنبن محمد قمی، تاریخ قم، ص28 پرویز اذکایی، همداننامه: بیست گفتار دربارهی مادستان، ص70؛ نولدکه، ص674 پرویز اذکایی، همان، ص71 یوزف مارکوارت، ایرانشهر بر مبنای جغرافیای موسی خورنی، ص37 پرویز اذکایی، همداننامه: بیست گفتار دربارة مادستان، ص72 همان، ص72 و 5 ابن حوقل، صوره الارض، ص105؛ واسیلی ولادیمیروویچ بارتولد، جغرفیای تاریخی ایران، ص159-160 نویسنده ناشناس، مجمل التواریخ، ص522 احمدبن محمدبن اسحاق همدانی، همان، ص51ـ52؛ نیز یاقوت حموی، معجمالبلدان، ج5، ص 413.