خلاصه ماشینی:
"وقف تدریس مثنوی مولوی در بوسنی و هرزگوین1 محمد موفق الأرناؤوط2 ترجمه علی زاهدپور3 چکیده {IBوقف تدریس مثنوی معنوی در کشور بوسنی و هرزگوین از سوی یکی از حاکمان این کشوردر قرن شانزدهم میلادی،موضوع این مقاله است.
این شخص درویش بیازید نام داشته و خودنیز شاعر بوده،به سه زبان ترکی و فارسی و عربی مسلط بوده است.
بههرحال،پس از ایجاد این خانقاه،در دیگر شهرهای بوسنی و هرزگوینهم خانقاههای دیگری برای طریقۀمولوی بنا نهاده شد؛از جمله در&%07516FQVG075G% (به تصویر صفحه مراجعه شود)موستار11،اما باز خانقاه سارایووهمچنان به عنوان مشهورترین خانقاهطریقۀ مولویه در بوسنی و هرزگوینباقی ماند و با وجود آنکه این شهرلطمات زیادی را از مهاجمان به خوددید12،این خانقاه فعالیت خود را تاسال 1924 م ادامه داد13.
قابل توجه آنکه نهاد«دفشرمه»که غالبا فرزندان مسیحیان بالکان راانتخاب میکرد تا به مدرسۀ درباربفرستد و آنجا به اسلام هدایت شوند و فنون و دانشهای نظامی ببینند تا پساز آن در هرم اداری نظامی عثمانی ارتقایابند،تنها به یکی از فرزندان مسلمانانبوسنی اجازه داد به این نهاد بپیوندد؛و این امر مهمی است؛زیرا دستکممشخص میکند که پدر درویش ازساکنان بوسنی و هرزگوین بوده استو نه از اتراک.
نتیجه در این مقاله از نوعی وقف فرهنگیدر بوسنی و هرزگوین سخن گفتهشد که عبارت است از اختصاص یککرسی برای تدریس مثنوی مولوی درشهر واقف(موستار).
واقف به شدتتحت تأثیر مولوی بوده و خود نیز بهسبک مثنوی و به زبان فارسی شعرسروده است.
پژوهشگر بوسنایی-ترکی شعبانویچدربارۀ مرادنامه میگوید که سلطان ازدرویش خواست سخانامه را برایشترجمه کند،اما نامیتاک که بیشتر ازوی در اشعار درویش کار کرده است،مرادنامه را اثری از خود درویشمیداند که در برخی جاها از سخانامهالهام گرفته است و صرف یک ترجمهنیست: tsonvezijnKcivonabaS mizaH minlatnejiro an HiB anamilsuM (tsoltejivS)ovejaraSamicizej -naviD,katemaN؛119."