خلاصه ماشینی:
"نخستین سوال نگارنده مربوط به اختلاف بین دو مفهوم در توسعهاقتصادی و«در رشد اقتصادی»بود چه از همان ابتدا که نویسنده بفراگرفتنعلم اقتصاد وفور و تحقیق درباره مسائل توسعه و رشد دست زده بوده،پیوستهحس میکرد میان ایندو تا حدی اختلاف است و نباید هردو را بطور مترادفبکار برد فی المثل وقتی که نگارنده تعاریف یا نظرات زیر را میخواند بایناختلاف بیشتر بر میخورد:شوچتر عالم مشهور در کتاب«نظریه توسعهاقتصادی»چنین مینویسد:تحت عنوان توسعه باید فقط آنی تغییرات ازجریان زندگی اقتصادی دانسته و فهیمده شوند که اقتصاد در درون و بطنخود بوجود میآورد نه تغییرات احتمالی که بر اثر شرایط و اوضاع خارجیدر اقتصاد بوجود میآیند2فرانسواپرو دانشمند نامور معاصر اقتصاد فرانسهسئوال میکند: توسعه چیست؟او جواب میدهد:«توسعه عبارتست از ترکیب تغییراتفکری و اجتماعی یک جامعه و ملت بحدی که به آنجامعه امکان میدهد تا(به تصویر صفحه مراجعه شود) پروفسور تئودوروسلز (به تصویر صفحه مراجعه شود) آقای هادی صمدی(سمت چپ)مجله بورس را به پروفسور تئودوروسلزتقدیم میکند بطور جمعی و همیشگی تولید واقعی خود را افزایش دهد»3.
اتخاذ تصمیم و جهتگیریبه نفع رشد،متعادل یا غیرمتعادل میتواند فقط بعد از ملاحظه شرایط واوضاع و احوال موجود توسعه اقتصادی هر اقتصاد،بعمل آید» سپس نگارنده تصمیم گرفت سومین سوال خود را طرح کند بدینمعنی که در کشورهای پیشرفته اغلب کوشش بعمل آمده تا مسائل کمرشدرا تنها با دید اقتصادی تجزیه و تحلیل نمایند در حالیکه چنین بنظر میرسدکه این مسائل بیشتر خصلت اجتماعی دارند تا اقتصادی و اتفاقا روی همیناصل،کوششهای گذشته آنان بخاطر حل معضلات کشورهای کمرشد به شکستانجامیده است فی المثل گود فرید بومباخ استاد دانشگاه بازل(سویس)اعتراف میکند: خیلی از کوششها،برای اینکه معلومات ناشی از تئوری رشد سالهای1950 به بعد را بدون اینکه اصلاحات لازم در آنها بعمل آید تا بر کشورهایکمرشد صدق کنند،تا بحال بمنزله کوششهای عبث و اشتباهآمیز جلوهکردهاند18."