چکیده:
سوال اصلی تحقیق حاضر چگونگی مفهوم و مصداق عالم ذر (مفاد آیه ١٧٢ سورٔه اعراف ) از نگاه تفسیری و فلسفی دو فیلسوف حکمت متعالیه ، ملاصدرا و علامه طباطبایی ، است . در این جستار، به روش توصیفی ـ تحلیلی ، پس از طرح دو محور، «هستی شناسی عالم ذر» و «وجودشناسی معرفت »، و ذکر مبانی فلسفی آن دو متفکر، چنین نتیجه گیری شده است که از منظر صدرا نفس یا روح قبل از تعلق اش به بدن در عالم عقول یا در عالم علم الاهی از وحدت عقلی برخوردار، و در این مرتبه از هستی خود همه کثرات نفوس جزئی را به نحو اجمال و بسیط در درون خود واجد بوده است . از دیدگاه وی مصداق عالم ذر همین مرتبه از نظام هستی است . از دیدگاه علامه طباطبایی مصداق عالم ذر عالم ملکوت (مثال ) است . وی پس از بحث نسبتا جامعی در باب مفهوم آیه ، در ثبوت چنین عالمی با صدرا همراه شده و انسان را دارای مراتب وجودی قبل از دنیا و بعد از دنیا و دارای دو حیثیت ملکی و ملکوتی دانسته و مانند صدرا مراتب عالم هستی را با وجود او منطبق و سازگار می بیند. به طوری که با حفظ وحدت شخصی مراتب وجودی خود را در سه نشئه عقلی ، مثالی ، و مادی پشت سر می نهد، و برای اکتساب آن دسته از کمالاتی که صرفا در عالم ماده می توان به دست آورد، در قوس نزول وارد این عالم می شود و پس از استکمال در قوس صعود به عالم عقل راه می یابد و با عقول عالی متحد می گردد.
This essay is about Mulla Sadra and Allameh Tabatabaei’s views on the concept and extension of the “world of zar (pre-existence)” (the pervading meaning of verse 172، Al-Araf، Holly Quran). In this research، based on Sadra and Tabatabaei’s basic thoughts and by using the descriptive and analytic method the following results have been achieved:
1. The existence of the world of zar is proved by Sadra and Tabatabaei’s transcendental wisdom; but، the extension of this concept is divine knowledge or the world of intelligence in Sadra’s philosophical thought and spiritual world (Malakout) in Tabatabaei’s.
2. Tabatabaei and Mulla Sadra both believe that human beings have two stages of life: the first stage is before the corporeal world and the other is after this world. In views of Tabatabaei، the stages of human being’s life are in full agreement with the grades of universe: the human being is passing the three stages of his life in the three following stations of the world: intelligence world، spiritual world and finally the corporeal world، to obtain all of his maturities according to his abilities.
خلاصه ماشینی:
براساس تصويري که علامه و ملاصدرا از موطن ميثاق ترسـيم نمـوده انـد بـه دسـت مي آيد که در آن عالم ، انسان ها نه با وجود جسماني ، بلکه با وجـود روحـاني و غيرمـادي خود که متناسب بـا آن مـوطن مجـرد اسـت شايـستۀ خطـاب الاهـي گـشته و ميثـاق سپرده اند.
نتيجه اي که از بررسي اين بعد به دست آمد آن اسـت کـه بـا توجـه بـه تفـسيرهاي ارائه شده از نحؤە وجود نفس توسط ملاصدرا و علامه طباطبايي ، هـيچ منـع عقلـي بـراي پذيرش عالم ذر نيست ؛ زيرا بـا توجـه بـه روايـات نـاظر بـه «عهـد الـست » ارواح ميثـاق سپرده اند و هر دو فيلسوف آن را با نشئۀ عقلي نفس که پيش از عالم طبيعت است ، برابر دانستند.
٤. وجودشناسي معرفـت در عـالم ذر (معرفـت حـضوري انـسان نـسبت بـه پروردگارخويش در عالم ذر) آن چه تاکنون از نتايج بعد وجودشناختي عالم ذر به دست آمد ايـن اسـت کـه بنـابر آراي صدرا و شارح مکتب او علامه طباطبايي و با استفاده از عقل و نقل هر دو فيلـسوف معتقدند موطني به نام عالم ذر وجود دارد که در آن از انسان بر ربوبيـت الاهـي اقـرار و اعتراف گرفته شده است .
به اعتقاد ايشان انسان به نحو فطري و به علم بسيط خداونـد را مـي شناسـد (همـو، الحکمة المتعالية ، ١١٦/١) که در اين صورت اگر انسان به علم حضوري حقيقت ربطي و تعلقي خود را با خداوند يافته باشد حتما حق تعالي را با چشم دل ديده ، و در آن موطن شهودي به ربوبيت خدا و عبوديت خويش اقرار کرده و ميثاق سپرده است که شاهد اين عهد نيز خود انسان مي باشد (همو، تفسير القرآن الکريم ، ٢٤٤/٢ـ ٢٤٣؛ همان ، الحکمة المتعالية ، ٣٣٥/٨ـ٣٥٢).