چکیده:
از مسائل مهم در کلام، فلسفه و عرفان نظری، ماهیت نداشتن خدای متعال است. این مسئله بر مبانی عمیق عقلی استوار است و آثار دینی و اعتقادی فراوان و تأثیر ژرفی بر فهم بهتر برخی از آیات و روایات دارد.بیشتر مخالفان این مسئله، متکلماناند. علت اصلی مخالفت آنها عدم درک صحیح از مفهوم اشتراک معنوی وجود میباشد. ازآنجاکه این قاعده فلسفی است، روش تحقیق آن تحلیلی ـ منطقی خواهد بود. تأمل در مبانی و ساختار منطقی و معنایی ادعاها و لوازم منطقی و معنایی آنها عمدهترین ابزار تحلیل است.
One of the most problems in Kalam، philosophy and theoretical mysticism lies in God`s purity of quiddity. The problem has been established upon precise reasonable principles. This reasonable rule is of considerable affect in understanding some Quranic verses. Theologians، however، have opposed the rule. It can be said that the main cause for their opposition lies in their misunderstanding of the meaning of existence. The method of study in the paper is logico-analytical، the one appropriate for philosophical problems. Reflecting on the bases and logical structure of the claims and their ends is the main instrument for the study.
خلاصه ماشینی:
"اگر تمام حقیقت واجبالوجود، وجود صرف خارجی نباشد ـ بلکه ماهیتی از ماهیات باشد ـ پس وجود زاید بر ذات و وصف او میباشد و این وجود زاید، امری عینی و موجودی خارجی میباشد؛ زیرا موضوع بحث، مفهوم وجود و افراد اعتباری و اضافی آن نیست؛ چون آنها زاید بر ذات واجبالوجود هستند و بالضرورة آن امر زاید عینی محتاج به مؤثر و جاعل است؛ زیرا طبق فرض، وجود او واجب نیست؛ بلکه زاید بر حقیقت اوست و ممتنعالوجود نیز نیست؛ زیرا موجود است.
در صورت دوم (چیزی غیر از ذات او موجد وجودش باشد) لازم میآید چیزی که واجبالوجود بالذات فرض کرده بودیم، چنین نباشد؛ بلکه ممکنالوجود باشد؛ زیرا چیزی که در موجودیت خود محتاج غیر باشد، ممکنالوجود خواهد بود و این معنا خلاف فرض و تناقض است.
(صدرالدین شیرازی، 1414: 1 / 188 ـ 187) نقد دوم: این نقد نیز نوعی قیاس معارضت از ناحیة وصف مبدئیت واجبتعالی در قالب یک قیاس استثنایی است که: اگر واجب ماهیت نداشته باشد تا متعلق وصف مبدئیت و مقتضی آن باشد، مبدئیت او یا به ذات وجود او یا به وجود همراه با قید تجرد یا به وجود مشروط به تجرد است و تالی در هر سه صورت باطل خواهد بود.
(ابنسینا، بیتا: 37) ب) کل ممکن زوج مرکب من وجود و ماهیة؛ خداوند دارای ترکیب نیست و بسیط است؛ چراکه هر مرکبی محتاج به اجزای خود است و اگر خداوند مرکب بود، محتاج به اجزا میبود که این خلاف شأن واجبالوجودی است؛ زیرا او محتاج به چیزی نیست؛ بلکه همه چیز محتاج به اوست."