چکیده:
بسیاری از مردم در تعریف بازاریابی آن را پیشبرد فروش و تبلیغات می دانند. آ نها استدلال می کنند، شرکت هاهمواره به دنبال فروش چیزی به مشتریان هستند. اما درواقع، حتی اگر هدف نهایی فروش باشد، وظایف دیگری نیز وجود دارند که موجب تحقق و توسعة فروش می شوند. بازاریابی اهدافی شامل بالا بردن سطح مصرف، افزایش سطح رضایت مصر ف کننده، بالا بردن سطح انتخاب و بالا بردن کیفیت زندگی را به دنبال دارد. امروزه کانون اصلی اندیشه و عمل بازاریابی نوین، به جای جستوجوی مشتری برای محصولات تولیدشده، تامین رضایت و ایجاد ارزش برای مشتری است؛ تا به سمت محصول تولید شده یا خدمت قابل ارائه جلب شود. مطرح شد. او با ترکیب « بازاریابی اجتماعی » چنین رویکردی اولین بار در سال ۱۹۷۰ توسط فیلیپ کاتلر، با عنوان مفاهیم مربوط به تغییرات اجتماعی و بازاریابی تجاری و فنون تبلیغات، اصول این بحث را پایه گذاری کرد. در این مقاله سعی کرد ه ایم خوانندگان را با مفهوم بازاریابی اجتماعی بیشتر آشنا کنیم و به بیان تفاو ت های این نوع از بازاریابی با بازاریابی تجاری بپردازیم. در پایان نیز ابعاد، ماهیت و مراحل اجرای برنامه های بازاریابی اجتماعی را بیان کرد ه ایم. امیدواریم شاهد افزایش روزافزون افراد و گرو ه های مشتاق در این زمینه از بازاریابی در کشور باشیم.
خلاصه ماشینی:
"اما دیگر امروزه کانون اصلی اندیشه و عمل بازاریابی نوین،بهجای جستوجوی مشتری برای محصولات تولید شده،تأمین رضایتو ایجاد ارزش برای مشتری است تا به سمت محصول تولید شده یاخدمت قابل ارائه جلب شود[10].
تعدادی از اندیشمندان وصاحبنظران دانش بازاریابی عقیده دارند که تأکید مفهوم بازاریابیتنها بر تأمین نیازها و خواستههای مشتریان است و سلامت اجتماعی(به تصویر صفحه مراجعه شود)و جامعه،جایگاهی در این فلسفه ندارد.
در بازاریابی اجتماعی،هدف آن است که با کمک اصول و فنونبازاریابی تجاری،به نیازها و خواستههای گروه مخاطب توجه شود وبا کاهش موانع و ترغیب آنان برای انجام یک رفتار اجتماعی،رفتارموردنظر بین آنها رواج یابد.
در این حوزۀ علمیجدید،کوشش میشود با استفاده از فنون بازاریابی تجاری،راهکارهاو بدیلهای مناسبی برای حل مشکلات و مسائل اجتماعی،پیداشود و اهداف و مقاصد اجتماعی نظیر ارتقای سطح بهداشت و رفاهمشتری در جامعه ترویج یابد.
وظیفۀ بازاریابی اجتماعی این است که به جای ترغیب مشتریانبه خرید بیشتر کالاها و خدمات تولیدی،این نکته را بیاموزند کهمردم چه کالاهایی را باید بخرند و نیازها و خواستههای اصلی آنهاچیست.
در رویکردمشتری مدارانۀ بازاریابی اجتماعی،ما سؤال نمیکنیم:«اشتباه مردمچیست؟»و یا:«چرا آنها نمیخواهند بفهمند؟»بلکه میپرسیم:«اشتباهما چیست؟چرا ما در مورد مخاطبین خود درک مناسبی نداریم؟» ب)به عنوان فرایند مبادله(دادوستد):بازاریابی اجتماعی رخنمیدهد،مگر این که دو یا چند جزء وجود داشته باشند تا بتوانند بایکدیگر ارتباط بگیرند و مبادله کنند.
برای آنکه بفهمیم اقدامات ما به ایجاد تغییرات مطلوب منجرشده است یا نه،دو راه در پیش داریم: الف)آیا گروه مخاطب رفتار موردنظر ما را در پیش گرفتهاند؟(پاسخ این پرسش را با طراحی و انجام یک پژوهش کمی میتوانبه دست آورد."