چکیده:
انتظار بشر از دین، یکی از مهمترین پرسشهای دینپژوهی معاصر است که این مقاله فقط
به این پرسش در عرصه اقتصاد پرداخته است. در این پژوهش، انتظار به معنای نیاز، و
بشر بهمعنای عام (اعم از عوام، متخصصان و اقتصاددانان)، و دین بهمعنای دین حق و
اسلام بهکار رفته است؛ بنابراین روش جمع درون و برون متون دینی میتواند پاسخ
مناسب و کارشناسی این پرسش را به ارمغان آورد. نگارنده در این مقاله، حوزههای
گوناگون اقتصاد یعنی فلسفه اقتصادی، مکتب اقتصادی، نظام اقتصادی، فقه و حقوق
اقتصادی، اخلاق اقتصادی و علم اقتصاد را تعریف، و با دین اسلام مقایسه، و پاسخ فنی
خود را ارائه کرده است.
snoitseuq suoires fo eno si noigiler morf gnieb namuh fo snoitatcepxe ehT siht htiw slaed yllacificepS repap sihT .setabed suoigiler yraropmetnoc eht ni siht ni ،noitatcepxe mret ehT .evitcepsrep cimonoce na morf noitseuq klaw yreve morf elpoep ot srefer gnieb namuh dna deen rof desu si ،hcresaer srefer noigiler dna )stsimonoce dna strepxe ،elpoep nommoc gnidulcni( efil fo stxet suoigiler tnereffid eht gnilicnoceR .malsI si taht ،noigiler thgir eht ot rohtua eht repap siht nI .rewsna etairporppa na ot su dael erofereht ،yam cimonoce ،yhposolihp cimonoce .e.i scimonoce fo saera tnereffid ot stniop ،ecnedurpseruj cimonoce dna wal cimonoce ،metsys cimonoce ،enirtcod saera eseht derapmoc sah dna scimonoce fo ecneics eht dna scihte cimonoce.meht ot rewsna lacinhcet nwo sih gnivig ،malsI htiw
خلاصه ماشینی:
نگارنده در این مقاله، حوزههای گوناگون اقتصاد یعنی فلسفه اقتصادی، مکتب اقتصادی، نظام اقتصادی، فقه و حقوق اقتصادی، اخلاق اقتصادی و علم اقتصاد را تعریف، و با دین اسلام مقایسه، و پاسخ فنی خود را ارائه کرده است.
را یک مسأله تلقی کرده و دیدگاههای باطن مدارانه، دنیاگرایانه تفریطی، دنیاگرایانه افراطی (ایدئولوژی گرایانه)، عدالت گرایانه بر مبنای حقوقی و جامعنگرانه، و به عبارت دیگر، انتظارات حداقلی و حداکثری و انتظارات اعتدالی را درباره آن یک مسأله طرح کردهاند؛ در حالیکه برای پرهیز از آن کج روی و آسیب فکری، یعنی مغالطه «جمعالمسائل فی مسألة واحدة»، باید پرسش انتظار بشر از دین در عرصههای گوناگون را به گونهای مستقل بررسی کرد؛ به همین دلیل، نگارنده در این مقال به پژوهش درباره انتظار بشر از دین در عرصه اقتصاد پرداخته است.
(30) نظامهای گوناگون اقتصادی از مبانی فلسفی خاص استنتاج میشوند؛ برای نمونه، نظام سرمایهداری لیبرال که با انتشار کتاب ثروت ملل آدام اسمیت در سال 1776 میلادی مطرح شد و در قرنهای 19 و 20 به اوج خود رسید، بر اساس دئیسم یا خدا شناسی طبیعی، به طرد خدای مدبر و شریعت ساز پرداخته، در عمل، اقتصاد منهای خدا را معرفی کردند و این مبنای فلسفی بر مکتب اقتصادی نیز اثر گذاشته و اهداف اقتصاد را به ارضای امیال انسانها منحصر ساخته است و از آن رو که منافع افراد، دچار تضاد نمیشوند و به صورت گروهی تحقق مییابند، نیازی به نظامسازی وجود ندارد و فقط علم باید به کشف آن بپردازد.