خلاصه ماشینی:
"روشنفکران در ایران چقدر توانستهاند در رویدادهای کشور تأثیرمثبتی داشته باشند؟ در کل روشنفکران ایرانی جدا از روشنفکری اسلامی،که خاستگاهمشخصی دارد و در بطن جامعۀ ایران قرار گرفته و بومی است،ریشۀبیرونی دارند و به دنبال عملی کردن همان اندیشۀ غرب در جامعۀایران هستند.
روشنفکران ما،که باید در دورههایمتفاوت وارد عرصۀ مسائل سیاسی و اجتماعی میشدند و برای اصلاحجامعه میکوشیدند،به دلیل وادادگی فکری که داشتند غرب را فعالما یشاء میدانستند و از مدیریت غرب برای مسائل ایران استفادهمیکردند و از همین رو در دام تحلیلهای غربی میافتادند؛برایمثال وقتی انقلاب اسلامی در حال وقوع است و محمد رضا پهلویاز ارتجاع سرخ و سیاه صحبت میکند،بسیاری از روشنفکران اینسخن محمد رضا شاه را تأیید میکنند.
غرب هم اجازه نمیدهد که روشنفکران وابستهبه مدرنیسم و خارج از حوزۀ غرب در کشور خود بتوانند مدرنیسمرا به معنای دقیق آن وارد کنند؛در ایران نیز که یکی از حوزههایخارج از غرب است روشنفکران نتوانستند همان اندیشه را به معنایدرست و واقعی کپیبرداری کنند و کار آنها پیدایش شبه مدرنیسم درجامعه منجر شد.
دقیقا چه مشکلاتی را جریان روشنفکری برای جامعۀ ما پدیدآورد؟ همانگونه که گفتم،قد و سطح روشنفکری غرب در اندیشۀلیبرالیسم قرار میگیرد،ولی آیا جامعۀ ما نیز لیبرالیستی است؟درپاسخ باید گفت خیر،ویژگی اصلی جامعۀ ما دینی و الهی بودن است،اما این ویژگی را روشنفکران ما از اندیشۀ خود کنار گذاشتهاند؛بههمین خاطر است که وقتی تأثیر روشنفکران را روی مردم طی 150سال گذشته بررسی میکنیم میبینیم این تأثیرگذاری در حد اقلخود بوده است."