چکیده:
اشاره پلورالیسم معرفتی، از موضوعات درخور اعتنا در حوزه شناخت است، این بحث در غرب دو موج اساسی داشته؛ یکی در عهد شکوفایی تمدن یونان قبل از میلاد و دیگری از رنسانس به بعد که تا حال حاضر هم چنان به صور گوناگون بروز و ظهور داشته و دارد. در جامعه ما نیز بر اثر رسوخ فرهنگ غرب این مسئله بطور جدی در محافل و کتب علمی محل بحث و نظر است. در این شماره برای بررسی بیشتر این موضوع از جناب آقای دکتر محمد لگن هاوزن که در دانشگاههای آن دیار تدریس و تحقیق کرده اند، دعوت به عمل آمد تا در گفت و گویی با پژوهشنامه قبسات شرکت نمایند و به تعدادی از سؤ الات مطرح در این باب پاسخ دهند، که ضمن سپاس از قبول دعوت از جانب ایشان، توجه خوانندگان فرهیخته را به حاصل این گفت وگو جلب می کنیم. پلورالیسم معرفتی گفتگو با: دکتر محمد لگن هاوزن قبسات: در خدمت شما هستیم تا نظر حضرت عالی را راجع به پلورالیسم معرفتی جویا شویم. دکتر لگن هاوزن: پیش از هر چیز باید موضوع پلورالیسم معرفتی تعیین شود. در مقاله ای که «ادوارد کریگ» (Edward Craig) و بعد از او «استیفن استیچ» در دایره المعارف روتلج (Routlede) در رابطه با پلورالیسم معرفتی نوشته اند، چنین آمده است که این نوع پلورالیسم به معنی قبول کثرت در ملاک عقلانیت یا توجیه یا یقین و...، است. البته می توان در کنار این موارد به کثرت در ملاک ارزش و معرفت نیز قائل شد. با توجه به این معنا می بینیم که پلورالیسم، انواع گوناگونی دارد. یعنی شخص می تواند مثلا درباره ارزش ها پلورالیست باشد، ولی درباره عقلانیت نباشد یا برعکس می تواند درباره عقلانیت پلورالیست باشد، ولی درباره توجیه چنین نباشد. تعریف دیگری که بنده در کتاب خودم درباره پلورالیسم دینی از آن استفاده کرده ام فکر می کنم در اینجا، تذکر آن سودمند باشد تا این چیزها خلط نشود، بحثی درباره کثرت گرایی یا پلورالیسم دینی یا تفاوت در اعتقاد مطرح بود که آیا همیشه می توانیم دلیل این تفاوت را اشتباه معتقدین در ملاک معرفتی بدانیم یا نه. اگر بتوانیم بگوییم که ممکن است دو نفر در اعتقاداتشان اختلاف نظر داشته باشند در حالی که وظیفه معرفت شناسی را نادیده نگرفته اند،
خلاصه ماشینی:
"چه چیز باعث شده که پلورالیسم معرفتی یا شکلهای دیگر آن در غرب این قدر مطرح شود؟ شما چه زمینهها و عواملی را در این کار مؤثر میدانید یا اساسا چه زمینههای معرفتیای در ارائه و بحث پلورالیسم مؤثر است؟ دکتر لگنهاوزن: قبل از هر چیز باید بدانیم که حتی اکثریت فیلسوفان غربی پلورالیسم و حداقل پلورالیسم افراطی را قبول نمیکنند و اکثریت آنها میگویند که عقلانیت و ارزشهای اخلاقی موجود در میان همه انسانها دارای ملاک مشترک میباشند و هنوز هم اکثریت آن فیلسوفان این دیدگاه را دارند، ولی مشهور است که در فرهنگ عمومی غرب یک نوع نسبیگرایی بسیار رایج است و چون این مسأله در میان عموم مردم رایج است، آنها وقتی که میبینند یک فیلسوف میگوید که هر چیزی وابسته به دیدگاه خودمان است و همه آنها نسبی است و ما باید این نوع کثرت دیدگاه را قبول کنیم و هیچ راهی برای حل کردن آنها وجود ندارد، جوانها و عموم مردم که به نسبیگرایی گرایش دارند، این دیدگاه را خیلی زود میپذیرند.
، آیا این اعتقاد یک نوع پلورالیسم و یا حداقل یک نوع پلورالیسم معرفتی نیست؟ به بیان دیگر اگر بخواهیم واقعا به آن معرفت حقیقی خدا نائل شویم، باید همه این مظاهر را مورد توجه قرار بدهیم؟ آیا نمیتوان برای رسیدن به واقعیت، تمام این مظاهر را که به عبارتی مظهر آن واقعیت کامل هستند ببینیم؟ یا باید تمام این کثرات را با یکدیگر ببینیم؟ دکتر لگنهاوزن: قبلا درباره تفاوتهای موجود در دیدگاهها بحث کردیم و گفتیم که مثلا بین دیدگاه و رویکرد زن و مرد تفاوتهایی وجود دارد، ولی چنان نیست که این تفاوتها به حدی باشد که نتوان میان آنها هیچ حد مشترکی قائل شد."