چکیده:
الگوهای تطبیقی رایجترین الگوی مورد استفاده در غالب نظامهای بازیابی
اطلاعات تجاری هستند.با آشکار شدن محدودیت الگوهای تطبیقی، پژوهشهای زیادی برای
یافتن راههای جدید، مانند بالا بردن کارآیی فرمول جستوجو، استفاده از
الگوریتمهای جدید جهت بازیابی اطلاعات، بیان نیازهای اطلاعاتی به زبان طبیعی و...
صورت گیرد.تأکید و توجه صرف به فرمول جستوجو و نیاز اطلاعاتی کاربر عاجز
میکند.هدف مقاله حاضر بررسی نظرات تعاملی شامل در افکار پژوهشگران و طراحان
نظامهای بازیابی اطلاعات، در داخل کشور ایجاد کند تا بتوانند یا دیدی کاملتر به
این نظامها بنگرند.
خلاصه ماشینی:
"فرمول جستوجو که بیانگر نیاز اطلاعاتی کاربر است، توسط نظام مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته و بازیابی اطلاعات صورت میگیرد.
تایلور 1 (1968)با اشاره به بخش مرجع و فرآیندی که در طی آن به نیازهای اطلاعاتی کاربران پاسخ داده میشود، اظهار میدارد که گاهی کاربر دقیقا ا نیاز اطلاعاتی خود آگاهی ندارد، این نیازها توسط کتابدار مرجع مشخص شده و بازیابی اطلاعات صورت گیرد.
بهطور مثال آیا تعداد دستوراتی که توسط کابر به کار میرود نشاندهنده رضایت اوست یا نشاندهنده موفقیت یا عدم موفقیت جستوجو؟آیا تعداد دستورهای بیشتر، بهتر است یا کمتر؟ الگوهای فرآیندگرا در این الگو نظامهای بازیابی اطلاعات را به عنوان یک نظام فرآیندی 1 در نظر میگیرند و معتقدند که کاربر از سهم عمدهای در فرآیند بازیابی اطلاعات برخوردار است.
هولناگل 4 (1979)وظایف یک نظام بازیابی اطلاعات فرآیندی را چنین تعریف میکند:هدف در نظامهای فرآیندی، کنترل رفتار کاربران است به گونهای که بتوان براساس تأثیرات متقابل نظام و کاربر به صورت هوشمندانه، تغییرات لازم و داخواه را در رفتار کاربران و فرآیند ارتباطی آنها با نظام ایجاد کرد (15:146).
این بخش میتواند از اهمیت زیادی برخوردار باشد، زیرا اطلاعاتی که بعدا توسط کاربر مورد بازیابی قرار میگیرد، وابسته به اطلاعات صحیحی است که در این قسمت انتخاب میشود.
معمولا در الگوهای کاربرگرا به منظور ایجاد وضعیتهای رضایت بخش سعی میکنند منابع اطلاعاتی متنوعی را درباره ماهیت کاربران ارائه دهند و با بررسی هر کدام به طراحی یک الگو بپردازند که در طی آن کاربر به عنوان یک عنصر فعال و مهم در فرآیند بازیابی اطلاعات مورد توجه قرار میگیرد (1)."