خلاصه ماشینی:
"بسیاری از ایرانیان،حتا تا چند سده پس از رسیدن اسلام به ایران، بر آیین زردشتی باقی بودند،اما رفتهرفته به علت جاذبههای اسلام و مزایای اقتصادی،سیاسی و اجتماعی برآمده از پذیرش اسلام،نودینی در میان زردشتیان گسترش یافت؛هرچند برای شماری از آنان روگردانی از کیش پدری دشوار بود و از همین رو،رفتن از ایران را بر دست کشیدن از باورهای خود ترجیح دادند و راهی هند شدند.
هند در سده نوزدهم مستعمرۀ انگلیس بود و به علت وجود پیروان ادیان گوناگون در آن سرزمین و روحیۀ تسامح و رواداری که از دیرباز در آنجا حاکم بود و همچنین قوانینی که انگلستان برای پشتیبانی از اقلیتهای گوناگون به اجرا درمیآورد،جای مناسبی باری زندگی زردشتیان رنجدیده به شمار میرفت و آنان در آنجا کمابیش از رفاه و آسایش برخوردار بودند و از راههای گوناگون به زردتشیان در ایران نیز کمکهای مالی میکردند.
در واقع زردشتیان ایران در نیمۀ دوم سده نوزدهم به علت ارتباط با همکیشان خود در هند،خود را زیر حمایت دولت هند میدانستند و کنسول انگلیس را مدافع حقوق خود در برابر دیگر شهروندان و حاکمان قرار میدادند،که البته چارهای جز این نداشتند زیرا پیوسته در معرض دستدرازی راهزنان،قبال و ایلها و ستم فرمانروایان بودند.
پس از پا گرفتن مجلس شورای ملی نیز بهبهانی را بعنوان نمایندۀ خود در مجلس معرفی کردند که البته این کار نشاندهندۀ بیعلاقگی آنان به مشروطیت نبود،بلکه به علت مخالفتهایی که با حضور آنها در مجلس میشد دست به چنین گزینشی زدند،به امید آنکه در آینده بتوانند کسانی را از خودشان به مجلس بفرستند."