خلاصه ماشینی:
"در سازمانهای پیچیده امروزی هوش سازمانی برآیند و ترکیبی از دو هوش فعال انسانی و هوش ماشینی خواهد بود که بیتردید مدیران سازمانها برای پویایی و افزایش کارآیی سازمان خود راهی جز بهرهگیری از این دو جریان هوشمند نخواهد داشت (David T.
(Karl Alberchet,Organizational Intelligebce,2003,6 به نظر شما چند مدیر میتوانند بگویند که آنها در حال استفاده از همه IQ هستند که برای آن پول میپردازند؟ آلبرشت،براساس علم فیزیک درباره این نیروی مغزی از دست رفته یا در دسترس میگوید: نیروی مغزی از دست رفته آنتروپی ایجاد میکند.
زمانی که حتا پایینترین کارگر بداند که ایدهها،تجربیات،بصیرتها و پیشنهادهای او شنیده و قدردانی خواهد شد،مدیران در واقع دانش بیشتری را از آنچه که استخدام کردهاند، بکار میگیرند و نیروی مغزی را بیش از آن مقدار که برای آن پول میپردازند،به دست میآورند (Karl Al berchet,2003,10) 2-یک حمله سیستماتیک،پیوسته و بیپایان به علل حماقت تجمعی،نظیر:ساختارهای سازمانی بیمعنی، فواصل ایجاد شده بین بخشهای مختلف یا حقایق موجود در سازمان،مدیران نامتبحر،غیرمؤثر یا ضعیف، جنگهای سطحی بین مدیران و بخشها،رفتارهای مدیریت ارشد سازمان که باعث ایجاد ابهام و سردرگمی شده است،رفتارهای غیرمنصفانه یا بیعدالتی با کارکنان و گاهی حتا فقدان یک چشمانداز و مأموریت تعریف شده داشته باشند.
(Karl Alberchet,2003,6) 3-برای ایجاد سازمانهای هوشمند،به خدمتگیری باهوشترین افراد،قراردادن آنها در جدیدترین ساختمانهای اداری و استفاده از هوشمندترین شبکهها و ابزار کامپیوتری کافی نیست،بلکه باید ساختارها و فرایندهایی را توسعه بخشد که باعث ارتقا و بهبود هوش سازمانی شوند (Richard Veryard,2000) 4-عناصر هوش سازمانی را مشخص و تقویت کنند."