چکیده:
انواع شاخه های هنری نظیر نقاشی، معماری، تذهیب، صحافی، منبت کاری، معرق و کتاب آرایی در طی حکومت تیموریان (912-771ق.) رشد قابل توجهی داشتند. چنان که این دوره را، دوره شکوفایی هنر می نامند. یکی از این شاخه های هنر، خط و خوشنویسی است که در مقاله حاضر سعی شده با استفاده از روش توصیفی و تحلیلی بر مبنای اسناد و منابع باقی مانده از دوره تیموری و همین طور منابع امروزی به آن پرداخته شود. هنر خوشنویسی نیز به واسطه حمایت و علاقمندی شاهزادگان تیموری، سرمایه گذاری اقشار بهره مند جامعه، بهره گیری از تجارب مراکز علمی - هنری دوره ایلخانی، و کارکردهای متعدد اداری، فرهنگی و اجتماعی خوشنویسان و کاربردهای متنوع خوشنویسی، از لحاظ روش و رویکرد متحول شد. ضرورت یادگیری آن تبدیل به نوعی فرهنگ در جامعه تیموری گردید. یکی از دستاوردهای مهم این هنر در سده نهم ق. پیوند آن با هویت ایرانی و مولفه های تشکیل دهنده آن است. گسترش ادبیات منثور و منظوم فارسی طی قرون هفتم تا نهم ق. یکی از مواردی بود که ایرانیان را نیازمند خطوط مخصوص به خود می نمود. ابداع و تکامل خطوط تعلیق، شکسته تعلیق و به ویژه نستعلیق در فاصله قرن هشتم و نهم ق. و پیوند آنان با شاخصه های فرهنگی ایرانی و اسلامی نظیر شعر، زبان و ادبیات فارسی، مذهب تشیع (که از قرن دهم به عنوان یکی از مولفه های هویت ایرانی شناخته شد) و انواع شاخه های هنری - که رویکرد ایرانی داشتند، - باعث شد تا خط و خوشنویسی در این زمان جزء مولفه های اصلی هویت ایرانی قرار گرفته و در باروری آن نقش مهمی ایفا نماید. چگونگی و علل تحولات این هنر، بررسی نحوه ارتباط آن با هویت ایرانی و کارکردها و موقعیت خوشنویسان در نظام سیاسی و اجتماعی عصر تیموریان، از مواردی است که مقاله حاضر به دنبال دستیابی به آن است.
خلاصه ماشینی:
"وجود دربارهای متعددشاهزادگان در سراسر قلمرو تیموریان و وجود جو رقابت بین آنها به منظور جذبخوشنویسان و دیگر هنرمندان هم از دیگر دلایل حمایت شاهزادگان از خوشنویسیبود؛به نحوی که اگر هنرمند خوشنویسی،از یک مرکز رانده میشد،در مراکز ودربارهای رقیب از وی استقبال میشد و در نتیجه حمایتهای اقتصادی،سیاسی،واجتماعی از سوی دولت یا اقشار بهرهمند،زمینه بروز خلاقیتهای فردی را در هنرمندبهوجود میآورد؛چنانکه رویکرد ملی در هنر این دوره یکی از نتایج این امر است.
از سوی دیگر انگیزۀ ایجاد شیوههای نوینخوشنویسی به همراه ابداع خطوط خالص ایرانی در این دوره،پاسخی به نیاز ایرانیانبرای بازپروری هویت خود بود که همواره بعد از سقوط خلافت عباسی در تلاش برایدستیابی به آن بودند.
به دیگر سخن خوشنویسی در این زمان با دو مورد از مؤلفههای عمده هویت ایرانی در عصر تیموریان که یکی زبان و ادبیات فارسی ودیگری هنرهای ایرانی بودند،رابطۀ علت و معلولی پیدا نمود.
چنانکه خود سلطانعلی اخلاق صوفیانه داشته و در اشعار خود رعایتاخلاق صوفیانه را عاملی برای بهبود کیفیت خط میدانست: {Sداند آنکس که آشنای دلست#که صفای خط از صفای دلستS}(قمی،1359:76) زبان فارسی بهعنوان یکی از مهمترین مؤلفههای هویت ایرانی،در این دوره با هنرخوشنویسی و خطوط ایرانی رابطه متقابل داشتند.
نتیجه بیتردید همانطور که سدههای اولیه اسلامی در تاریخ ایران،عصر رشد و شکوفاییعلمی و ادبی شناخته شده و ایرانیانی چون ابو علی سینا،ابو ریحان بیرونی و فارابیپیشتاز این حرکت بودند،سدههای میانه و عصر حاکمیت تیموریان را میتوان دورانرشد و شکوفایی هنری با رویکرد ایرانی دانست که پیشتاز این حرکت نیز ایرانیانیچون کمال الدین بهزاد و عبد القادر مراغی و میرعلی تبریزی بودند."