خلاصه ماشینی:
"نویسنده در فصل اول کتاب به سه مکتب نظری مطالعۀ دولت در جهان سوم اشاره میکند،نظریات نوسازی،وابستگی و نومارکسیستی را مطرح میکند(ص 2)و استدلال میکند که این نظریات قدرت تبیین بررسی ماهیت دولت در ایران را ندارند و ماهیت ایدئولوژی دولتساز در نظم ماقبل مدرن بهتر از نظریات دیگر تبینگر زمینههای تاریخی دولت مدرن در ایران است.
نظریۀ اصلی مؤلف در این کتاب به قرار زیر است:نشانههای فرهنگی اسلام به سه حوزۀ سیاسی(ماهیت قدرت)اقتصادی(شکلگیری نظام اقتصادی سرمایهداری)و اجتماعی(حضور طبقات حامل نظام مدرن)قابل بحث است.
بهعنوان نمونه،مؤلف مدعی است که الگوی مطالعه عمدتا وبری است؛ولی با وجود این به این منظور مطالعه جامعهشناختی متغیرهای فرهنگی و همچنین بررسی ماهیت و کارکرد دولت مدرن (پهلوی اول،پهلوی دوم و جمهوری اسلامی)از سه الگوی دیگر نیز کموبیش استفاده نموده است.
بهعنوان فصول 3 و 7 کتاب در مقالهای باعنوان«رویکردی فرهنگی به نظم سیاسی پیشامدرن و زمینههای تاریخی دولت مدرن در ایران»در مجلۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران،بهار 1383،شماره 63 چاپ شده است که مؤلف سخنی از آن به میان نیاورده است.
*مؤلف در ارجاعدهی در متن تنها به نویسندۀ اول اشاره کرده است:دیگار(ص 172)، *نام کتاب در ارجاعدهی داخل متن با معرفی اثر در فهرست منابع یکی نیست: مالکیت دولت در جهان سوم(ص 6)و ماهیت دولت در جهان سوم(ص 248)، مانفیست حکومت اسلامی(1359)(ص 222)و بیانیه حکومت اسلامی(ص 248)که سال انتشار آن 1358 است،اصول اساسی حکومت اسلامی(ص 222) و اصول پایه و ضابطههای حکومت اسلامی(ص 249)،مشروح مذاکرات بازنگری قانون اساسی(ص 239)و صورت مشروح مذاکرات بازنگری قانون اساسی(ص 252)."