چکیده:
نزدیک به سه دهه است که جدال اندیشه ای بر سر مفهوم سازی، درک و کاربست آموزش یا مطالعات میان رشته ای، همچنان ادامه دارد. این جدال، که نتیجه کاستی های شناخت شناسی آموزش و مطالعات رشته ای در تبیین مسائل پیچیده هستی و جامعه بشری است، همچنان نیازمند ژرفکاوی های بسیار است. با توجه به دیرینه کوتاه اندیشه پردازی در قلمرو آموزش و مطالعات میان رشته ای، روش شناسی مناسب در این مطالعه، تحلیل نظریه ها و اندیشه های رایج در این زمینه با رویکردی نقادانه است. یافته های این کندوکاو نظری بر این نکته تاکید دارد که درهم تنیدگی مفهومی، دگراندیشی و تفکر نقاد، از جمله بایسته هایی است که به پیشبرد مطالعات و آموزش میان رشته ای می انجامد. افزون بر آن، مطالعات میان رشته ای، بیش از آنکه به کوشش های فردی متکی باشد، نیازمند هم کنشی گروهی است. افزون بر آن، عواملی نظیر منابع مالی، سوگیری حرف های و حمایت نهادی، از جمله نیروهای زمین های است که بر مطالعات میان رشته ای اثر می گذارد و عوامل گروهی، عوامل شناختی و حل مسئله نیز از جمله نیروهای هدایت کننده آن است.
خلاصه ماشینی:
"البته،نباید از نظر دور داشت که بامهمتر شدن رویکرد سیستمی در تفکر رشتهای،تلاش میشود تا از سادهسازی و تکهتکه کردندانش تا حدی جلوگیری شود،اما به طور کلی،چنانچه تکهتکه کردن رشتهای را مسئلهای واقعیبپنداریم،ریشۀ اصلی مسئله چندان به سازۀ تولید دانش در رشتههای جداگانه و حتی به پندارۀ{o2o}رشتهای عامل جلوگیری از فعالیتهای میانرشتهای است )824:4002,reidamaR( .
در این میان،میتوان ازرزوبر{o7o}نام برد که بر وحدت بخشیدن به دانش در مطالعات میانرشتهای تأکید میورزد و معتقداست که برای اجرای آن،به«شالودهشکنی»{o8o}در فرایندهایی نیاز است که در رشتهها به کار{o(1).
رپکو(2008)در پاسخ به اینکه درهم تنیدهسازی بر چه چیزهایی تمرکز بیشتری دارد،براین باور است که برداشتهای رشتههای گوناگون،که میانرشتهایها در نظر دارند آنها رایکپارچه سازند،به منظور ارزیابی آنها و پیدا کردن زمینۀ مشترک،به درک نظریهها،روشها،پدیدهها و چشماندازهای کلی رشتهای نیاز دارد که در آنها برداشتها به هم آمیختهاند.
الف-الگوی سلسله مراتب توسعۀ مهارتها{o3o} اشتاین{o4o}(2007)،به نقل از کمپبل(1969)،با توجه به گستره{o5o}و جامعیت{o6o}مطالعات میانرشتهای،ضمن رد الگوی«لئوناردی»که هدف پرورش نخبگانی همچون لئوناردو داوینچی است،بر این باور است که چنین فرایندهایی برای رواج مطالعات میانرشتهای محکوم به شکست{o(1).
به این ترتیب،این پرسش پدید میآید که چه تمایزیمیان اندیشۀ ابر رشتهای و چشمانداز وجود دارد؟ رویکرد نوین دیگری که در قلمرو میانرشتهای شکل گرفته است،اساسا با طبقهبندیسلسله مراتبی و سیلویی پنداشتن کوشش علمی سر ناسازگاری دارد و ندای«سرنگونسازیسیلوها»را سر میدهد )2002,yerewoH & elaerroM( .
dohtem ydutS esaC o} در این الگوی فراگیرمحور،مسائل پیچیدۀ جهان واقعی برای گروههای کوچک فراگیرانمطرح و از آنان خواسته میشود با تحلیل مسئله،به دست آوردن اطلاعات از منابع گوناگونو همکاری با یکدیگر برای حل مسئله،مسئولیت یادگیری خود را بر عهده گیرند )lovakaT 1002,retrehcieR &( ."