چکیده:
در دنیای پیچیده امروز، بشر برای حل مشکلات پیش رو، نیازمند دیدگاه های جامع است. در این میان، فقط مطالعات بین رشته ای است که موجب می شود محیط پیرامون افراد، به خصوص محیط دانشگاهی و مطالعات متخصصان انسجامی خاص پیدا کند و باعث پویایی نظام آموزشی و در نتیجه، رشد و اصلاح فرهنگ شود. علاوه برآن، تداخل در محتوا، روش های پژوهش، اصول و نظریه ها، مرزبندی رایج علوم را از میان برده است. واقعیت این است که پیشرفت در هر رشته، علاوه بر تحقیقات دانشمندان خود، به میزان بسیاری به دیدگاه دیگر دانشمندان، به خصوص رشته های نزدیک به هم، نیازمند است. اندیشمندان میان رشته ای، واقعیت ها و نیازهای دنیای جدید را در فراسوی رشته هایی نکوهش می کنند که ساختاری یکسویه، جزئی نگر، محدود و تخصصی دارند و آشنایی با رویکردهای میان رشته ای و آگاهی از چرایی این مقوله را برای برنامه ریزان درسی ضروری می دانند و تخصص های میان رشته ای را برای دانشکده ها و مؤسساتی که در پی دستیابی به مرزهای جدید و خلق بایسته های خاص در عرصه علوم، به ویژه علوم انسانی هستند، ضروری می دانند. این مقاله در سه بخش تنظیم شده است: در بخش اول، مقدمه، اهمیت و ضرورت و تاریخچه ای از رویکرد میان رشته ای بیان شده است. در بخش دوم، میان رشته ای و انواع آن بحث شده است. در بخش سوم، اشاره ای به سیاست های آموزشی، متخصصان و کاربران این رویکرد شده است و در ادامه، چالش ها مربوط به آن واکاوی می شود. در پایان بحث، نتیجه گیری و پیشنهادهایی ارائه شده است که به طور خلاصه عبارت است از: 1.کاربرد همزمان رویکرد رشته ای و میان رشته ای در حوزه تحقیقات، یا به عبارت دیگر، قرارگرفتن ساختار منطقی در کنار سازماندهی مهارت های متنوع بدون غفلت از دیگری؛ 2. توجیه فلسفه وجودی میان رشته ای در میان مسئولان و مجریان و درونی کردن ارزش های این مقوله برای افراد؛ 3.سرمایه گذاری در این حوزه به سبب نیاز به آموزش مناسب رشته ها، اجرای تحقیقات جامع و کاربردی، تسهیل روند رشد هر رشته با کمک رشته های دیگر
خلاصه ماشینی:
"سرعت پیشرفت علم در قرن یبستم و به تبع آن،ظهور گرایشهای تخصصی،مواجه شدن پژوهشگران با زمینههای تخصصی متنوع و فراوان،فقدان دیدگاه مشترک بینپژوهشگران،به علت تخصصگرایی،این مسئله را مشخص کرد که هرچند نگاه تخصصی بهزمینههای مطالعاتی،موجبات پیشرفت سریع در حوزههای مختلف را فراهم آورده است،ولینبود ارتباط منطقی بین این زمینهها،در بعضی از حوزههای علم،به یک معضل تبدیل شدهاست و تقحیقات علمی با چالشهای زیادی دست به گریبان شدهاند که ذهن محققان را بهخود مشغول کرده است.
در واقع،سؤالی که شایدمطرح شود این است که بالاخره،کدام یک از این دو نگاه،رشته و میانرشتهای،در اولویتاست تا گره از مشکلات جوامع باز شود؟کدام یک در مقام اجرا،دستیافتنی است؟در کل،ایجاد شرایط مناسب یادگیری در دانشگاه،جامعیت اندیشه،وامگیری از دیگر رشتهها،انعطاففکری،کاربردی کردن رشتهها و چندین نکتۀ دیگر در عرصۀ آموزش عالی،ضرورت ورودمیانرشتهایها را در عرصۀ علم به خوبی نمایان میکند.
yranilpicsidretni etanimirccsidnI o} &%00526YMMG005G% میانرشتهایهای کاذب{o1o}:این زمانی است که رشتهها در بعضی از ابزار تحلیل با هم اشتراکداشته باشند،مانند الگوهای ریاضی یا الگوهای کامپیوتر که مدعی میانرشتهای هستند.
میانرشتهای کمکرسان یا امدادی{o2o}:این پدیده زمانی است که روش استفاده شده به وسیلۀ دادههایرشتهای اجرا شود که شاخص ارزشیابی برای دیگر رشتهها در سطوح ترکیب نظری است.
میانرشتهای مرکب{o3o}:این پدیده در موقعی است که از رشتههای مختلفی استفاده میشود تااز تکنیکهای گوناگون برای حل یک مسئله استفاده شود.
علاوه بر موارد ذکر شده،کریکر{o2o}(1980)نیز از میانرشتهایها با عنوان«رشتههای انتقادی»سخن میگوید و بر این عقیده است که میانرشتهای تنازعی بین چشماندازهای گوناگونعلوم است که نتیجۀ آن درک واقعیت پدیدههاست،چرا که در آن،با استفاده از انواع گوناگونروشها،به خصوص روشهای تدریس،نگاهی جامع و فراگیر به قضایا دارد.
notpmahtuoS fo ytisrevinU,seitinamuH fo loohcS,seidutS aerA dna scitsiugniL,segaugnaL rof ertneC tcejbuS,"puorG gninraeL dna gnihcaeT yranilpicsidretnI ehT",weiver erutaretil a:ytiranilpicsidretnI,)7002(."