چکیده:
علم اقتصاد به عنوان یکی از علوم انسانی که نحوه انتخاب و مبادله توسط افراد و پیامدهای کلان این تصمیمها را مورد مطالعه قرار میدهد، همواره از سوی روانشناسان متهم به نادیده گرفتن شواهد و واقعیتها بوده است. علم اقتصاد با پایهریزی مبانی خرد رفتاری و شکلدهی منظومهای از نظریات براساس این فروض، مدعی سازگاری این رشته علمی است. از آنجاییکه واحد تحلیل هر دوی این علوم فرد و رفتار او میباشد تعامل بین علم اقتصاد و روانشناسی میتواند برای نظریهپردازی اقتصادی مورد استفاده اقتصاددانان قرار گیرد. در این مقاله با برشمردن کاستیهای برخی نظریات اقتصادی در مواجهه با مشاهدات واقعی و برخی پیشرویهای نظری در راستای گفتگوی این دو علم، به ضرورت و اهمیت مطالعات میانرشتهای در این حوزه میپردازیم. در نهایت نیز با تاکید بر طراحی دورههای مطالعاتی میانرشتهای، چارچوبهایی جهت آموزش و پژوهش در این حوزه ارائه خواهد گردید.
خلاصه ماشینی:
"فصلنامه مطالعات میانرشتهای در علوم انسانی،دوره دوم،شماره 3،تابستان 1389،ص ص 88-59 ضرورت گفتگوی میان علم اقتصاد و روانشناسی محمد جواد رضائی1 دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق(ع) مهدی موحدی بکنظر2 دانشجوی دکتری علوم اقتصادی دانشگاه امام صادق(ع) چکیده علم اقتصاد به عنوان یکی از علوم انسانی که نحوه انتخاب و مبادله توسط افراد و پیامدهای کلان این تصمیمها را مورد مطالعه قرار میدهد،همواره از سوی روانشناسان متهم به نادیده گرفتن شواهد و واقعیتها بوده است.
در این بخش به برخی پیشرویهای نظری براساس مطالعات میانرشتهای و بینرشتهای[فارغ از اذعان یا عدم اذعان پدیدآورندگان آن نظریات بر این امر]پرداخته و سپس به تحلیل شکلگیری و جایگاه اقتصاد رفتاری به عنوان یکی از حوزههای مورد توجه اقتصاددانان که تا حد زیادی راه گفتگو میان علم اقتصاد و روانشناسی را پیموده است،میپردازیم.
yksrevT&namenhaK (به تصویر صفحه مراجعه شود) نظریات پیشرویی که در این قسمت بیان گردید و ارتباط هریک با علم اقتصاد و روانشناسی توضیح داده شد بیانگر قدرت توضیحدهندگی بالاتر نظریات مبتنی بر مطالعات میانرشتهای و بینرشتهای است.
3. آینده تعامل علم اقتصاد و روانشناسی به توجه به درک کنونی اقتصاددانان از برونزا نبودن ترجیحات بین انتخابهای مختلف و شکلگیری آن براساس تعاملات اقتصادی و اجتماعی زندگی روزمره،قضاوتهای موجود در اقتصاد رفاه-که مبتنی بر این فرض پایهریزی شده است-و بالتبع تأثیر سیاستها و نهادها که تغییرات رفتاری را ملحوظ نمیدارند مورد تأمل قرار خواهند گرفت.
loV ,scitsitatS cimonocE & ssenisuB fo lanruoJ ,"tnemirepxE yrotarobaL a morf ecnedivE ?ecnerefnI larutcurtS tceffA snoitpmussA laroivaheB oD woH",)4002(retniW mihcaoJ dna leinaD ,resuoH ."