چکیده:
<P>به اطمینانشناختی و کنترلناپذیر بودن افکار) با مصرف مواد رابطهء معنادار دارند.همچنین،سوءمصرفکنندگان مواد،اضطراب،افسردگی و استرس بیشتری را تجربهکرده و از نظر شناختی نیز درصد بیشتری از آنها(درمقایسه با گروه شاهد)نگرشهای ناکارآمد را نشان دادند.همچنین،همبستگی معنادار بین 4 بعد از ابعاد فراشناخت (اعتمادشناختی،خودآگاهی شناختی،باورهای مثبت و باورهای مربوط به کنترلناپذیری افکار)با پیآمدهای روانشناختی(استرس،اضطراب و افسردگی)مشاهده شد.نتیجهگیری:از دیدگاه فراشناختی،سوءمصرف مواد یک روش مؤثر برای تعدیل سریع رویدادهای شناختی مانند احساسات،افکار یا خاطرات است.بنابراین،این احتمال وجود دارد که رابطهء بین هیجان و سوءمصرف مواد به وسیلهء فراشناخت میانجیگری شود.این نتایج میتواند حاکی از نقش مهم نظریهء فراشناخت در فهم و درمان سوءمصرف مواد باشد.</P>
خلاصه ماشینی:
"در مطالعهء اخیر برای اولین بار ارتباط بین فراشناختها و هیجانات و مصرف مواد به منظور پاسخ به پرسشهای زیر بررسی شد: 1-آیا سوءمصرفکنندگان مواد و افراد سالم از نظر ابعاد فراشناختی تفاوت دارند؟ 2-آیا هیجانات سوءمصرفکنندگان مواد و افراد سالم متفاوت است؟ 3-آیا درصد افراد دارای تحریفات شناختی در گروه سوءمصرفکنندگان مواد بیش از افراد سالم است؟ روش طرح پژوهش حاضر از نوع کاربردی و از نظر نحوهء جمعآوری دادهها از نوع غیرآزمایشی است.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) برای بررسی ارتباط شاخصهای سوءمصرف مواد(طول دورهء سوءمصرف و دفعات گزارش عود)و ابعاد فراشناختی نیز آزمون همبستگی پیرسون به کار رفت که یافتهها نشاندهندهء همبستگی معنادار بین طول مدت مصرف مواد و چهار بعد فراشناخت(اعتمادشناختی،خودآگاهی شناختی، باورهای مربوط به کنترلناپذیری افکار و باورهای مثبت)بود (جدول 8).
اسپادا1و ولز(5002)با بررسی رابطهء بین ابعاد فراشناختی، هیجانات و مصرف الکل نشان دادند که چهار بعد از ابعاد فراشناختی(باورهای مثبت دربارهء نگرانی،باورهای منفی مربوط به کنترلناپذیر بودن خطر،باورهای مربوط به اطمینان شناختی و باور به نیاز به کنترل افکار)با مصرف الکل رابطهء مثبت و معناداری دارد که با یافتهء این پژوهش همسوست.
نتایج این پژوهش با نظریهء عملکرد اجرایی خودتنظیمی ولز و ماتیوس(4991)مبنیبر همسویی اختلالات روانشناختی با راهبردهای مقابلهای غیرانطباقی(نظیر تفکر تکراری،کنترل تهدید،اجتناب و فرونشانی افکار تثبیتشده که باعث شکست تغییر باورهای خودناکارآمد و افزایش آمادگی دریافت اطلاعات منفی دربارهء خود میشود)و نیز همسویی با باورهای فراشناختی که منجر به مصرف الکل به عنوان یک راهبرد مقابلهای میشود (اما درحقیقت ممکن است نظارت فراشناختی لازم برای پیشبرد اهداف را مختل سازد)همخوان است."