چکیده:
<P>هدف:هدف پژوهش حاضر،بررسی این فرضیه است که آیا حوزهء تواناییهای زبانی در ذهن مستقل و مجزا از سایر تواناییهای شناختی است و یا بین تواناییهای زبانی و تواناییهای شناختی غیرزبانی ارتباط وجود دارد.بدین منظور،ارتباط میان توانایی درک نحوی و توانایی پردازش توالیهای شناختی در بیماران مبتلا به زبانپریشی بروکا اندازهگیری شد.روش:این پژوهش از نوع توصیفی-مقایسهای بود.ده بیمار زبانپریش بروکا از مراکز گفتاردرمانی دولتی تهران به صورت هدفمند انتخاب شدند و دو آزمون درک نحوی کاپلان و پردازش توالیهای شناختی للکوف درمورد آنها اجرا و نتایج دو آزمون مقایسه شد.یافتهها:نتایج نشان دادند که بین توانایی درک بعضی از ساختهای نحوی و توانایی پردازش توالیهای شناختی این افراد ارتباط مستقیم وجود دارد(ضریب همبستگی 0/50).ناتوانی زبانپریشان بروکا در انتساب درست نقشهای معنایی،به اختلالشناختی کلیتری مربوط میشود که ناشی از ضایعهء ساختهای عصبی مشترک در پردازش درک زبانی و توالیشناختی است.نتیجهگیری:برخلاف نظریهء حوزهای بودن زبان، تواناییهای زبانی انسان را نمیتوان به یک قوهء مستقل در ذهن محدود کرد و باید پذیرفت که تواناییهای زبانی و مهارتهای شناختی غیرزبانی در تعامل با یکدیگرند.</P>
خلاصه ماشینی:
"نتایج این مطالعات نشان داده است که برخلاف نظریهء حوزهای بودن زبان و ذهن،این دو نوع توانایی را نمیتوان مستقل از هم در نظر گرفت و درمورد بیماران مبتلا به زبانپریشی توجه به این تعامل هم در کشف و شناسایی نوع اختلالات زبانی،و هم در تهیه و تدارک موفقیتآمیز برنامههای درمانی تأثیر بسزایی دارد.
هدف این مطالعه پاسخگویی به این سؤالها بود که آیا مناطق مغزی آسیبدیده در بیماران زبانپریشی با اختلالات حل مسأله ارتباط دارد و دیگر اینکه آیا بهطور کلی توانایی حل مسأله در افراد عادی به مهارتهای زبان وابسته است یا خیر؟ برای بررسی رابطهء بین زبان و حل مسأله دو آزمایش شد: در آزمایش اول بیماران مبتلا به زبانپریشی که درجات مختلفی از اختلالات زبانی را نشان میدادند،بررسی و در آزمایش دوم افراد سالم و طبیعی آزمایش شدند.
برای اینکه مشخص شود این مدل تا چه حد میتواند نوروفیزیولوژی کارکردی توالی شناختی انسان و پردازش زبان را منعکس کند،این فرضیهء مهم پیشنهاد شد که اختلالات نوروفیزیولوژی زیربنایی مرتبط با اختلالات درک نحوی باید به اختلالاتی در آزمونهای توالیهای شناختی غیرزبانی(مشابه اختلالات بیماران زبانپریشی)منجر شود.
بنابراین، روشن میشود(در بیماران فارسی زبان مبتلا به زبانپریشی بروکا)که بین اختلال در پردازش توالیهای شناختی و درک ساختهای نحوی دارای ترتیب سازهای نامتعارف،ارتباط مستقیم وجود دارد.
همانگونه که گفته شد،براساس این فرضیه،اختلال در پردازش توالیهای شناختی و درک بعضی از ساختهای نحوی زبان فارسی(که دارای ترتیب سازهای نامتعارف هستند)در بیماران آسیبدیده از ناحیهء نیمکرهء چپ که مبتلا به زبانپریشی بروکا هستند،به هم ارتباط دارند."