چکیده:
تلاش فردوسی در شاهنامه برای رمزگشایی علل ظهور و سقوط قدرتها در تاریخ سیاسی ایران، مبتنی بر رویکردی آسیب شناسانه است که در قالب شعر، تجسم یافته است. وی معیاری برای دوام و ثبات نظامهای سیاسی ارائه کرده است. در این مقاله با توجه به «منطق عملی» اسپریگنز در شناخت اندیشه سیاسی، آرا سیاسی فردوسی بازخوانی شده است.
خلاصه ماشینی:
"فردوسی با تیزبینی سیاسی خاصی، علل انحراف قدرت جمشید و پیامدهای آن را بهخوبی بیان میکند و بر نکاتی انگشت میگذارد که سایر منابع تاریخی به آنها توجهی نشان ندادهاند: یکایک به تخت مـهـی بنـگریـد بـه گیتی جز از خویشتـن را ندیـد منـی کرد آن شاه یزدانشـناس ز یـزدان بپیچیـد و شـد ناسپـاس گرانـمایگـان را ز لشگر بخـوانـد چه مایه سـخن پیـش ایـشان براند چنیـن گفت با سالخـورده مهـان که جـز خویشتـن را ندانـم جـهان هنر در جهـان از من آمد پـدیـد چو من نامـور تخـت شـاهـی ندیـد جهان را به خوبی من آراستم چنـان است گیـتـی کجـا خواستـم خور و خواب و آرامتان از من است همان کوشش و کامتـان از من است بزرگـی و دیهیـم شاهی مـراسـت که گوید که جز من کسی پادشاست همـه موبـدان سـرفگنده نـگـون چرا کـس نیـارست گفتـن نه چـون چو این گفته شد فر یزدان ازوی بگشت و جهان شد پر از گفتوگوی منـی چـون بپیوسـت با کـردگار شکـست انـدر آورد و برگـشت کار چه گفت آن سخنگوی با فر و هوش چو خـسرو شوی بنـدگی را بکـوش به یزدان هر آن کس که شد ناسپاسناسپاس به دلش اندر آید ز هـر سـو هراس برخلاف بیشتر منابع تاریخی که علت انحراف را دعوی الوهیت میدانند، فردوسی بر حس خود برتربینی و عجب و غرور جمشید انگشت میگذارد و بدین ترتیب ضمن منطقی و قابل پذیرشتر کردن داستان، از آن برای دوران خود و آیندگان عبرت میگیرد.
در این پرده از مبارزه قدرت، گشتاسب که به دلیل پیشگویی ستارهشناسان از عاقبت شوم اسفندیار آگاه شده و دریافته است که در نبرد با رستم، کشته خواهد شد، آگاهانه او را به صحنه رویایی با رستم اعزام میکند و جالب آنکه اسفندیار نیز خود از نیت پدر کاملا آگاه است: سپهبـد بـروها پـر از تـاب کرد به شاه جـهان گفت زین باز گرد تو را نیست دستان و رستم به کار همـی راه جـویی به اسفنـدیــار دریـغ آیـدت جـای شاهــی همـی مرا از جـهان دور خواهـی همـی فردوسی جریان آسیبشناسی شهریاری در عصر خسرو انوشیروان را از درون دربار و محیط خانوادگی او آغاز میکند و با تشریح عصیان نوشزاد، پسر خسرو، ماجرای جنگ قدرت بین پدر و پسر را به نمایش میگذارد."