چکیده:
<P>در پژوهش حاضر،خلق نظریهی مبنایی در مورد نقش جامعهپذیری دوران کودکی در شکلگیری تصور بدنی زنان موردنظر است.تصور بدنی،ادراکات و احساساتی است که افراد در مورد بدن و ظاهر خویش دارند و دو بعد سرمایه و ارزیابی را دربرمیگیرد.</P><P> این پژوهش-که بر آن است تا از میان عوامل گوناگون مؤثر در شکلگیری تصور بدنی زنان،به نقش جامعهپذیری دوران کودکی بپردازد-به صورت کیفی،و برپایهی راهبرد نظریهی مبنایی انجام پذیرفته است و نمونهی آن را 20 نفر از زنان 18 تا 32 ساله،که بین سالهای 1386 تا 1387،در شهر شیراز،تحت عمل جراحی زیبایی بینی قرار گرفتهاند،تشکیل میدهند.</P><P> نتایج پژوهش،با استفاده از مصاحبهی عمیق با گروه نمونه،که به صورت هدفمند انتخاب شدهاند، سه الگوی رفتاری تحقیرآمیز،تفاوت جنسیتی،و تبعیض جنسیتی در خانواده را به عنوان شرایط علی معرفی میکند و جامعهپذیری جنسیتی معطوف به ظاهر را دستآورد این سه الگو میداند.</P>
خلاصه ماشینی:
"تصور زن از بدن خود میتواند پیآمدهایی را به بار آورد که اثری شگرف در سلامت خانواده و نیز جامعه و توسعهی آن داشته باشد؛در واقع،هرچند اقدام به جراحی زیبایی، به خودی خود نمیتواند مسأله باشد،اما گرایشهای بیش از اندازه در این باره و اهمیت زیاد به ظاهر و بدن در زندگی زن،وی را از تقویت دیگر وجوه فکری و موفقیتهای اجتماعی دور میکند؛بنابراین،از آنجا که هنوز نهاد خانواده در تربیت و جامعهپذیر کردن افراد، نهادی اصلی به شمار میآید،توجه به جامعهپذیری دوران کودکی دربارهی تصور بدنی، میتواند به توانمندسازی خانوادهها برای ارائهی الگوی درست رفتاری به دختران کوچک -------------- (1) Schilder,Paul (2) Body Image Investment (3) Body Image Evaluation (4) Cash,Thomas F.
بیان پیوند جامعهپذیری دوران کودکی در خانواده و تصور بدنی پدیدآمده در بین زنان، شامل عوامل علی،مداخلهگر،زمینه،و پیآمدهای مربوط به آن است،که در تصمیم فرد بر انجام عمل جراحی زیبایی به صورت مستقیم یا غیرمستقیم نقش دارد(نتیجهی این رابطه، ارائهی یک مدل پارادایمی است که در پایان آورده میشود.
مقولهی هسته:جامعهپذیری جنسیتی معطوف به ظاهر در دوران کودکی با توجه به نوع الگوی رفتاری که در خانوادهها وجود دارد،فرزندان میفهمند که باید چه رویهی رفتاری را جهت کنار آمدن با اوضاع و احوال زندگی خویش به کار گیرند؛مثلا،در الگوی رفتاری تحقیرآمیز،فرد با قرار گرفتن در شرایط ناخوشایند،یاد میگیرد که در پیوندهای اجتماعی،بدن وی تا چه اندازه ارزشمند است و همین امر باعث میشود در راهبردهای کنش/کنش متقابل،دچار روحیهیی ضعیف شود."