چکیده:
در این مقاله، بر اساس رویکردهای نظری، برخی از بازدارنده ها و تسهیل کننده های اقتصادی- اجتماعی موثر بر کاهش یا افزایش احتمال وقوع طلاق مطالعه شده اند. در این نوشتار به نقش برخی عوامل زمینه ای همچون شهرنشینی، سن زوجین در هنگام ازدواج و زمینه قومی به عنوان عوامل اجتماعی اشاره شده است. از میان عوامل اقتصادی موثر بر طلاق نیز به نقش حمایت اقتصادی والدین، استقلال مالی زن و به تاثیر اشتغال از منظر دیدگاه اقتصادی بکر و از میان عوامل اجتماعی به نقش الگوگیری از دیگران و در بحث بازدارنده های طلاق به تعلقات دینی، تعلقات خانوادگی (تعداد فرزندان) و الزام به نقش های سنتی پرداخته شده است.
On the basis of theoretical approaches، in this article، we study some effective socio-economic determinants and facilitating s on increasing and decreasing of divorce probability. It has been pointed out to roles of some background factors such as urbanization، couples’ ages at time of marriage، and ethnic background as social factors. Among effective economic factors on divorce we study the roles of parents، economic support، woman economic independence and women employment from a Beckerian perspective. Among social factors we study the roles of social learning، religious and family belongings، and commitment to traditional roles.
خلاصه ماشینی:
"این منظر حامل نتیجهای مانندمنظر نخست است،یعنی به چالش کشیدن مردان به هنگام بروز تعارضات و اختلاف زناشویی(دوگراف و ماتیجز،2006)1؛اما رویکردهای جامعهشناختیبر عوامل زمینهای و اجتماعی نظیر سن زوجین در موقع ازدواج به عنوانتسهیل کننده و تعلقات دینی و خانوادگی به عنوان بازدارنده طلاق انگشتمیگذارد.
اگر در زمانهای گذشته دو گروه همفهم و همارزش دارای روابطاجتماعی بودند و در اعتقاد به ارزشهای اجتماعی و عمل به آنها پایبندبودند و افراد متخاطی را تحت فشار هنجاری،وادار به عمل مطابق ارزشهامیکردند؛در شهر و در روابط جامعه این اشتراکات زن و مرد،آنها را دریک واحد زناشویی درگیر میکند.
ادگوک3در نتایج مشابهی ازمطالعه خود دریافت که شیوع ازدواج مجدد در زنان واقع در سن بارورینسبتا بالاست،بدین جهت وی تأکید میکرد که تمام ازدواجهای اول و دوم(1)- snoitpircserp evitamroN (2)- htooB dna etihW (3)- kogedA قبل از 40 سالگی و آشکارا در دوره باروری اتفاق میافتند هم وایت و بوثو هم ادگوک در مطالعات خود در مورد گسست ازدواج و ازدواج مجدد،نقش برخی ارزشهای نادرست سنی-فرهنگی1مرتبط با ازدواج را نشاندادهاند که احتمالا تحت تأثیر شهرنشینی مداوم و تحصیلات رسمی بوجودآمده است(ادگوک،2010).
استدلال اقتصادی دیگر آن است که اشتغال(1)- njimalc dna namtoorp (2)- sregoR (3)- nosnhoJ dna rennikS (4)- namtraH dna kceB همسر،استقلال مالی را افزایش داده و طلاق را آسانتر مینماید؛اما یکاستدلال جامعهشناختی این رابطه آن است که اشتغال همسر ممکن استنقطه مقابل انتظارات نقش سنتی باشد که زن را به عنوان یک خانهدار درنظر میگیرد،لذا کار زن میتواند به تضاد و رقابت نقش منجر شده یاتهدیدی برای نقش شوهر به عنوان تأمین کننده مالی اصلی خانواده باشد.
مذهب و الزامات رفتاری آن در حوزه خانواده و ازدواج از عوامل مهمدر استحکام و تداوم رابطه زناشویی است؛لذا افراد مذهبی که اعتقاداتآنها رفتارهایشان را تنظیم میکند،کمتر طلاق میگیرند و میزان طلاق درآنها کمتر است(پورتمن و کالمیجن،2002)."