چکیده:
در این پژوهش تلاش شده تا سه جریان سیاسی و فرهنگی مهم تأثیرگذار در فاصله سالهای 1320 تا 1332ش (جریان سنتی، جریان ملیگرایان، جریان مذهبیها) با هدف شناسایی ویژگیهای هرکدام و به قصد مقایسه عملکرد انها تحلیل شوند. روش این پژوهش، تحلیلی ـ توصیفی با تکیه بر اسناد و گزارشهای تاریخی است. ویژگیهای اصلی سه جریان سیاسی مزبور عبارت بودند از: 1. جریان سنتی: اشرافیگری، تعامل با قدرتهای بزرگ، استفاده از رقابتهای آنها برای حفظ استقلال نسبی کشور، همکاری نسبی با علما، و عملکرد مستبدانه. 2. جریان ملیگرایان: همراهی با منافع انگلیس (جز در یک مورد)، استفاده ابزاری و مقطعی از علما و مذهبیها، و دشمنی شدید با فداییان اسلام. 3. جریان مذهبیها: نفوذ بالای اجتماعی؛ ب. تبعیت از ولایت و مرجعیت؛ ج. تلاش در اجرای احکام اسلام، و ایجاد گفتمانی جدید در عرصه سیاسی کشور.
خلاصه ماشینی:
"3. محدود کردن خاندان پهلوی تا حد امکان یکی دیگر از اقدامات این جریان، گسترش اقتدار و اختیارات نخستوزیر و محدود کردن شاه و دربار پهلوی بود، به گونهای که بیتوجهی قوام به شاه جوان، در میاندرباریان و نزدیکان شاه چنین شایعه کرد که قوام میخواهد بساط سلطنت را در ایران برچیند و حکومت جمهوری برپا سازد، اما نزدیکان قوام، نظر دیگری داشتند؛ از ابوالحسن ابتهاج در خاطرات خود در این مورد مینویسد: «قوام معتقد به سلطنت بود؛ همیشه میخواست نخستوزیری با اقتدار باشد و شاه در کارهایش دخالت نکند.
با توجه به آنچه ذکر شد، میتوان گفت: مسئله ملی شدن صنعت نفت با توجه به ایجاد فضای عمومی مناسبی که توسط جریان مذهبی (فداییان اسلام، آیتالله کاشانی) و جمعی از نمایندگان مجلس در مجلس پانزدهم و در غیاب مصدق، سنگبنای آن گذاشته شده بود، ایجاد گردید و دکتر مصدق نیز در این مرحله با احساسی که از حمایت داخلی و خارجی پیدا کرد به این نهضت ملحق شد، نه آنکه آن را رهبری کرده یا به وجود آورده باشد.
6. جریان ملیگرا زمانی که از قدرت برکنار گردید، ابتدا برای اینکه از نفوذ و قدرت معنوی علما، استفاده کند به آنها نزدیک شد؛ مصدق به استقبال آیتالله کاشانی میرود و روحیه مذهبی به خود میگیرد، خود را طرفدار لایحه ملی شدن نفت قلمداد کرده و در تیم کاشانی وارد میشود."