چکیده:
نویسنده در این مقاله با رویکرد به نهج البلاغه درصدد است تا سیمایی از مدیریت اسلامی را ترسیم نماید. نخست،برای این که بتوان به چنین نتیجهای در تحقیق نائل شد.لازم است هدف حکومت اسلامی از نوعی که پیامبر صلی الله علیه و اله و علی علیه السلام عهدهدار آن بودهاند روشن شود،زیرا شالودهساز تمامی نظام،همان چیزی است که علت غایی آن از قبل مشخص شده است. در بررسی انجام شده چنین بدست میآید که هدف از به دست گرفتن قدرت و عهدهداری مدیریت جامعه،چیزی جز خود آن است و آن همان چیزی میباشد که پیامبران الهی علیه السلام برای آن مبعوث شدهاند،یعنی انسان سازی در قالب تعلیم و تربیت جامعه بر نهج شایسته،منطبق بر سنتهای الهی؛و همین امر،وجه امتیاز مدیریت دینی بر انواع مشابه آن است. نویسنده آنگاه به تبیین حدود و ابعاد مدیریت دینی برطبق الگوی نظام حکومتی امام علی علیه السلام میپردازد و انتظارات ویژهی چنین مدیریتی را در قالب چند بند بررسی مینماید. نخستین انتظار آن است که اینان اسوهی سایر مردم باشند؛دیگر آن که به هدایت و ارشاد و تربیت جامعه همت بگمارند؛و دیگر آن که همواره از حق جانبداری نموده،چارچوب حقوقی شهروندی را پاس بدارند. همچنین خاطرنشان میسازد که مدیریت اسلامی مسؤولیت است نه ریاست، لذا باید خود را همواره خادم مردم بدانند،نه آمر و فرمانفرما،و از این روی تنها به نیروی فکری خود متکی نباشند و امور را براساس شورا و مصلحت بینی جمعی انجام دهند. نکتهی دیگر در مورد نوع مدیریت اسلامی این است که زمامداری دینی امانتی است که مدیران عالی جامعه عهدهدار آن هستند؛و فرجام سخن این که مدیران در نظام مدیریت اسلامی علاوه بر کوشش در ارتقای معنوی افراد جامعه،باید نسبت به عمران و آبادی کشور و بالا بردن توان اقتصادی جامعه بکوشند و نسبت به حیف و میل در مصرف بیت المال،از خود حساسیت نشان دهند.
خلاصه ماشینی:
"امیر المؤمنین علی علیه السلام در هرجا به مناسبت از آن یاد نموده و کارگزاران خود را به رعایت آن در جهت تقویت بنیهی جامعه و جلب حمایتهای آن فرا خوانده است؛چنانکه در همین نامهی مالک اشتر میفرماید: همانا برترین چشمروشنی برای زمامداران جامعه برپایی عدل و رخ نمودن پیوند دوستی بین مردم است و این امر حاصل نمیشود،مگر آن که بهداشت روانی آنها لحاظ گردد[دل و جان سالمی داشته باشند](نهج البلاغه، 1351،1006).
پس آنگاه که مردم از عهدهی زمامدار برآیند و او نیز حق آنان را ادا کند،حق در میانه عزیز،راه و روشهای دینی راست،نشانههای عدالت به اعتدال درآمده،و سنتها در سایهی آن جاری خواهد بود و در چنین شرایطی زمانه طبعی صالح مییابد و در تداوم این دولت امید بسته میشود و طمع دشمنان از این جامعه به نومیدی منتهی میشود(نهج البلاغه،1351،683، خ 207) همچنین در طبقهی مدیران عالی جامعه(بخش رأس هرم)نیز،مشی آنان و رابطهی متقابل امام-مدیران عالی،مدیران عالی-مردم و مردم-مدیران عالی و امام چارچوب حقوقی خاصتری وجود دارد که امام علی علیه السلام در نامهای به سرلشکران خود به آن تصریح نموده است: اما بعد،حق است بر عهدهی زمامدار که در اثر فضیلتی که به آن نایل آمده یا نعمتی که بر آن دست یافته است،وضعیت او نسبت به مردم تغییر نکند،بلکه نسبت به نعمتهایی که خداوند به او سهمی ارزانی داشته است،او باید به مردم نزدیکتر و بر برداران ایمان خود نرمتر شده،بیشتر به آنان توجه نماید."