چکیده:
یکی از بارزترین ویژگیهای اقتصاد اسلامی، عدم وجود ربا در آن است. در آیات قرآن و روایات معصومان بارها
به انسانها سفارش شده است که از این عمل بپرهیزند. دستاوردهای علمی دوران اخیر به روشنی نشان میدهد که بهره
چگونه باعث ایجاد تورم و بیکاری میشود. امروزه کشورهای پیشرفته، سیاستهای خود را در جهت استفاده از نظریات
علمی پیشین سازماندهی میکنند.
تجربیات اخیر نشان میدهد کاهش شدید نرخ بهره و حتی به صفر رساندن آن امکانپذیر است؛ ولی برخلاف تمام
دستورهای شرع مقدس اسلام، دستاوردهای علمی و تجربیات کشورهای پیشرفته، متأسفانه در برخی ممالک اسلامی از
جمله ایران، نرخ بهره بسیار بالا است. در مقاله حاضر سعی شده است در ابتدا جایگاه نرخ بهره در شرع مقدس اسلام
روشن؛ سپس عمدهترین نظریات علمی درباره تأثیرات نرخ بهره بهطور خلاصه بررسی شود. در پایان مقاله نیز به طور
خلاصه، تشتت آری صاحبنظران اقتصاد ایران در زمینه کاهش یا افزایش نرخ بهره که متغیر سیاست پولی در غالب
دیدگاههای گوناگون موجود است، بررسی میشود.
The elimination of interest is one of the salient features of Islamic economics. Times and again Qura'nic verses and traditions of flawless imams have advised human being to avoid from taking interest. The recent scientific achievements have shown clearly that interest leads to inflation and unemployment. Today developed countries reorganize their economic polices in light of these scientific theories. The empirical evidences suggest that minimizing and even eliminating the interest rate is feasible. However، in a sharp contrast with the teachings of Shriah، scientific achievements and experiences of advanced countries the interest rate is very high in some Islamic countries، including Iran.
The paper aims to shed some light on the place of interest rate in Islam and point out the major scientific theories about the impacts of interest rates in brief. The paper examines the controversy created among Iranian economists about the interest rate as a variable in monetary policies.
خلاصه ماشینی:
کینز با پذیرش این مسأله که به هر حال، چه بخواهیم و چه نخواهیم، تقاضا برای پول به نرخ بهره حساس است یا به عبارتی دیگر، به جای اینکه واسطه مبادله باشد، بسیاری از مواقع، خود نقش کالا را ایفا میکند، کوشید کمبود تقاضای مؤثر ناشی از وجود حساسیت تقاضای پول به نرخ بهره را از جایی دیگر (مخارج دولتی) جبران کند.
به عبارت دیگر میکوشد اینگونه القا کند که مشکلات موجود در طرف عرضه (بیکاری) از ویژگیهای خاص طرف تقاضا ناشی میشود (وجود حساسیت تقاضای پول به بهره)؛ البته از لابهلای نوشتههای کینز میتوان به تفسیرهای بسیار بکری دست یافت مبنی بر اینکه بهره، افزون بر کاهش سطح اشتغال، سبب ایجاد تورم هم میشود، اینکه چرا کینز به این زاویه بهطور گسترده نپرداخته، یک علت دارد: بحران 1930 به خاطر کمبود تقاضای مؤثر بود.
تحلیل رابطه بین بهره و تورم [به تصویر صفحه مراجعه شود] نظریه مقداری پول را در نظر میگیریم: (1)Mtyt= PtYt از طرفین رابطه پیشین لگاریتم گرفته؛ سپس مشتق لگاریتمی میگیریم: (2) از رابطه پیشین رشد پولی سازگار با ثبات قیمتها را میتوان استخراج کرد: (3) یعنی برای اینکه تورم ایجاد نشود، باید رشد پول در گردش به اندازه رشد تولید واقعی باشد؛ ولی در اقتصاد پولی، (12) هیچگاه شرط برقرار نیست؛ یعنی همواره علت این عدم تساوی، وجود انگیزه سفتهبازی برای پول است.
به عبارتی دیگر، آنقدر پول عرضه نمیشود که پاسخگوی نیاز پولی مردم باشد و این مسأله اولا در بازار پول، نرخ بهره را به شدت افزایش، و در ثانی در بخش واقعی اقتصاد، تقاضای کل را (به جهت تورم) در سطح بسیار پایینی قرار داده است.