چکیده:
فریدالدین عطار (م 627ق)، علاوه بر مثنویهای متعالی و برجسته خویش در غزل نیز مبتکر شیوه و بیان خاصی است که در سیر تکاملی غزل فارسی و به خصوص غزل عرفانی بسیار موثر بوده است. غزل عطار از حیث تکنیکهای بیانی، جوهره و محتوای شعری و تنوع موضوعات مختلف در شعر فارسی از برجستگی و اهمیت ویژه ای برخوردار است. موضوعات عرفانی، قلندریات، وصف، تغزل، بیان تجارب و احوال درونی، پند و اندرز از جمله موضوعات گوناگون غزلیات او به شمارمی رود؛ همچنین متنوع ترین، ابتکاریترین و برجسته ترین تعبیرات رندی و قلندری را نیز در غزلیات عطار می توان مشاهده کرد. در این مقاله ضمن تقسیمبندی موضوعی غزلیات عطار، به نقد و بررسی ویژگیهای بارز و برجسته این غزلها بهویژه از حیث مفهوم و محتوا خواهیم پرداخت.
خلاصه ماشینی:
"S}(همان،53) سنت«مجاوبه و سؤال و جواب»و گونههای مناظره در بیان حسب حالها و ذکر احوال وتجارب درونی از شیوههای هنر بیانی عطار است که برخی از غزلهای او را به صورت حکایتی ازمحاورههای میان«عاشق و معشوق»درآورده است:از جمله: {Sگفتم ای جان شدم از نرگس مست و تو خواب#گفت در شهر کسی نیست ز دستم هشیار#گفتم این جان به لب آمد ز فراقت گفتا#چون تو در هر طرفی هست مرا کشته هزار#گفتم اندر حرم وصل توام مأوی بود#گفت اندر حرم شاه کرا باشد بار#گفتم از دست ستمهای تو تا کی نالم#گفت تا داغ محبت بودت بر رخسار#گفتم ای جان جهان چونکه مرا خواهی سوخت#بکشم زود و زین بیش مرا رنجه مدارS}(همان،316) 2)موضوعات تعلیمی بخش بسیاری از موضوعات و مفاهیم ادب فارسی،ناظر بر بعد آموزشی و تعلیم آن است کهرشتهای از معارف نظری و یا عملی مربوط به انسان را دربر میگیرد و به شیوهای هنرمندانهاعتقاد و نظریهای فلسفی،دینی و اخلاقی را توصیف میکند.
عطار این اصطلاح را که معمولا در کنار«محو»قرار دارد،از دیدگاههای مختلفمورد بررسی قرار داده است؛در غزلیات او،«اثبات»گاهی در معنی اظهار وجود و«منی وهستی»است که حجاب راه سالک به شمار میرود؛زیرا در مسیر سلوک هرگاه سالک از خودیو نفس خویش رهایی یابد به مقام محو در حقیقت دست مییابد: {Sدم مزن گر همدمی میبایدت#خسته شو گر مرهمی میبایدت#تا در اثباتی تو بس نامحرمی#محو شو گر محرمی میبایدت#اشک لایقتر شفیع تو از آنک#هر عبادت را نمی میبایدتS}(عطار 1371:14) در زبان عطار گاهی از آن به عنوان«اثبات اول»نیز یاد شده است: {Sروز و شب چون غافلی از روز و شب#کی کنی از سر روز و شب طرب#صد هزاران محو در اثبات هست#صد هزار اثبات در محو ای عجب#چون تو در اثبات اول ماندی#ماندهای از ننگ خود سر در کنب#تا نمیری و نگردی زنده باز#صد هزاران بار هستی بیادبS}(همان:9) گویی که«محو و اثبات از درون یکدیگر بیرون میآید."