خلاصه ماشینی:
"در ایران باستان مردم به کشور خود به عنوان سرزمیننظر کردهی اهورا مزدا مینگریستند و دشمنان این سرزمینرا کسانی میشناختند که از سوی اهریمن برای نابودی ایننرو چشمی آفریدگار آمدهاند.
بنیادآموزههای اوستا برناسازگاری و ستیز دو مینوی پاک و پلید استو اهریمن همواره با اهورا مزدا در ستیز است و بازتاب این ستیزدر همه جای جهان جاری است.
پیشینهی پژوهش: از آنجا که شاهنامه اثری حماسی است و حماسه قهرا محلجنگها و برخوردها بین دو گرایش عمده اعتقادی یا دو نیرویسیاسی با اهداف و انگیزههای خاصی است،و در این برخوردگروهی در جبههی راستی و گروهی در جبههی دروغاند و نیزبا توجه به فرهنگ و دین ایران باستان که هرباورمندی را ملزمبه یاری راستی و جنگ با دروغ میکند.
در اوستا سخن از«ایریه،تویریه،سیریم»(-ایرانی،تورانی و سلمی در فارسی)میرود و در شاهنامه ایرج،تور و سلم که نامشان از این اقوام گرفته شده است فرزندانفریدونند که هرکدام از آنها بنیانگذار فرمانروایی در یکی ازاین سرزمینها شدند.
برای کسی که ازبیرون تماشاگر بازی است و با خرد پاک خود میتواند آنها را ازهم باز شناسند نیک و بد معنی دارد و گرنه بدها نیز خودشان رابرحق میدانند.
(مثنوی 2723/6) پیشزمینهها در نگاه فردوسی و فرهنگ روزگارش: گویندهی بیگزندی که به آزردن مور دانهکشی نیز ناخشنوداست و جان شیرین همهی جانداران را خوش و دوستداشتنیمیداند،البته در این پیکار،داوری بیطرف است و روایتگریزنهاردار؛اما تا آنجا که هنر و گزینشهای سرایشی و پردازشیبه او مجال داده است،از آفرین به نیکان و بیزای از بدی وبدکاران فراموشکار نیست."