خلاصه ماشینی:
"کتابحاضر بر آن است که این فرایندها را آشکار و قابل فهم سازددر واقع،این کتاب برای افرادی به نگارش در آمده است کهدر صددند روش تفسیر را بیاموزند.
در عوض،نویسنده در این کتاب بر فعالیت اصلی فنی-روشی برایتفسیر متن تأکید میکند،یعنی بر این امر که براساس چهتوجه و گرایشی،یک موضوع پژوهش میشود.
موضوع شناخت که تفسیر متن بدان مربوط میشود،تنها به صورت خلاصه بررسی شده است.
نویسنده در این فصل،به اهمیت فنی-روشی این اصول تأکیدمیکند و استلزامات روششناختی آن راتنها به صورت اجمالی بیان میکند.
چگونه یک روش فهم میتواند ازبافت متن صرفنظر کند؟اگر ما بخواهیمیک رفتار را درک کنیم،آیا در صدد نخواهیم بود که آن رابشناسیم؟آشکار است که این امر بستگی دارد به اینکهچهکسی به چهکسی،چهچیزی را بیان میکند و در کدامموقعیت،چیزی بیان میشود و نظایر این.
البتهبر طبق اصول هرمنوتیک عینی،این عمل تابع تفسیر رهااز بافت متن خواهد بود.
تنها هنگامی میتوانیم بگوییم که این اصل به طور کامل رعایت شده است که تمامی انواع خوانش ذکر شوند.
پس از اینکه نویسنده رویکرد روششناختی هرمنوتیکعینی را بر طبق اصطلاحات کلیدی توضیح میدهد و بعد ازاین که اصول تفسیر هرمنوتیکی عینی متن را اشکار میسازد،در فصل سوم درصدد برمیآید تا فرایند محوری تبیین معنا رابیان کند.
نویسنده در این فصل به این پرسش پاسخ میدهدکه:من باید چهچیزی را به انجام رسانم تا عمل قابل بررسیبازسازی معنا را در راستای قواعد معتبر محقق سازم؟ پاسخ بسیار ساده است:ما باید 1.
نویسنده در فصل 4 با عنوان«بازسازی موردی»،شیوۀکار تفسیر عینی هرمنوتیکی متن را در یک بازسازی موردیبیان میکند."