خلاصه ماشینی:
"هنگامی که جورج اشارهمیکند که تلاشها و فعالیتهای اسقفهای امریکایی برایاحیاء مجدد آموزههای سنتی درباب اخلاق جنسی و پزشکی«بهطور پیوسته بواسطۀ مخالفتهای الهیاتی تضعیفشدهبود»و«بیان این امر که بدعت چنان گسترش یافته استکه ممکن است تبدیل به هنجار شود،تنها اندکی اغراقآمیزاست»(جورج 300:2001)،نظر خود را چنین اعلام میکندکه نظریۀ اخلاقی لیبرال،هم سکولار و هم دینی،امور خیرو اصلی بشر را که قانون طبیعی را بنیان مینهند،نقضمیکند.
فرد بهجای مقایسه قوانین یا ضوابط،چیزی را که براییک سنت،در یک زمان و مکان خاص مهم است کشف میکند،آن هم با این پرسش که:چه چیزی فرد رامقدس یا گناهکار میکند،چهرههای بارز و نمونه چهکسانی هستند و چگونه داستان آنها برداشتهای یکاجتماع را شکل میدهد(نگاه کنید به هاولی 1987).
اما اگر درمیدان نبرد،به کشی قابل پذیرش باشد،دربارۀ زنی مسنکه شوهرش بهتدریج بهخاطر سرطان پیشرفتۀ پروستاتمیمیرد چه میتوان گفت،دربارۀ کسی که مرفین تبدیلبه بلایی تحملناپذیر شده است و بدون آن درد میکشد،وضعیت چگونه است؟آیا این زن میتواند بهلحاظ اخلاقیگامهایی را برای سرعتبخشیدن به مرگ همسرش بردارد،گامهایی که عاری از هرگونه خشونتی هستند؟حال اگراین زن بتواند چنین کند،دربارۀ دکتر و طبیبی که صرفا یککودک دارای التهاب مغزی را تحویل میدهد چه میتوانگفت؟آیا برای تمام افرادی که در این وضعیت درگیر هستندبهتر نخواهد بود که اجازه دهند کودک در اتاق زایمان بمیردو آن را به عنوان یک نوزاد مرده ثبت کنند؟حتی افرادی کهشهودها و تشخیصهای آنها در یک مرحله از سراشیبیآشکار و روشن هستند نوعا نقطه دیگری را مییابند که درآن،تشخیصهایشان با مانع روبرو میشود،و تبیین اینکهکجا باید خط تمایز را ترسیم کرد،دشوار میشود.
ááModern moral PhilosoPhy'',in Virtue Ethics,eds.
"Modern Moral PhilosoPhy",in Virtue Ethics,eds."