چکیده:
رنگها از جمله نمودهای طبیعتاند که از دیر باز توجه دانشمندان را به خود جلب کردهاند. در این مقاله سرچشمههای دانش رنگشناسی را در سدههای آغازین تمدن اسلامی معرفی میکنیم. یافتههای این پژوهش نشان میدهد که مسلمانان اندیشههای یونانیان را در این باره از طریق متون ترجمۀ شدۀ آنها به دست آورده و در بارۀ آنها تأمل کردهاند. در میان دانشمندان مسلمان تا پایان سدۀ ششم هجری، نظریههای متفکرانی همچون کندی، ایوب سوری، اخوانالصفا، ابن هیثم، ابن سینا، سهروردی و جوهری نیشابوری در این باره قابل توجه است. بررسی نظریههای ایشان نشان میدهد که دانش رنگشناسی در جهان اسلام به شدت متأثر از دانش یونانیان به ویژه ارسطو است. این نظریهها در زمینۀ رابطۀ نور و رنگ، چیستی و علت ایجاد رنگها، آمیزش رنگها و شناسایی رنگهای اصلی مطرح شده است.
خلاصه ماشینی:
رنگ سفید نتیجۀ انبساط چشم و رنگ سیاه بر اثر انقباض چشم ایجاد میشود و آنها رنگهایی هستند که در خود چشم نیز وجود دارد، بدین ترتیب چهار رنگ اصلی نظریۀ افلاطون معرفی میشوند.
علاوه بر آنچه گفته شد، بعضی از پژوهشگران بر این باورند که در نظریۀ ارسطو رنگها از ترکیب تاریکی و روشنایی بوجود میآیند و بحث پیرامون ذرات سیاه و سفید نتیجۀ ترجمه و برداشت نادرست از اندیشههای او بوده است.
از جمله گیج اشاره میکند که در نظریۀ ارسطو رنگهای میانی از ترکیب نور و تاریکی حاصل میشوند و همچنین پنج رنگ میانی را معرفی میکند که عبارتند از: قرمز تیره، بنفش، سبز تیره ، آبی تیره، خاکستری و یا زرد آمیخته به سفید (گیج، ص12).
از آخرین جملات پایان بحث به خوبی میتوان فهمید که منظور اخوان از الوان المفرده رنگهای اولیه یا اصلی است، زیرا اخوان اشاره میکنند که سایر رنگها در بین این هفت رنگ واقع شده و از ترکیب آنها به وجود میآیند.
هفت رنگ معرفی شده در اینجا یادآور نظریۀ رنگهای ارسطو است با این تفاوت که در اینجا از رنگ تیره یا کدر نام برده میشود که تا حد بسیاری مبهم است، به ویژه آنکه اخوان به علت رؤیت تمامی رنگها اشاره کردهاند ولی در مورد رنگ اخیر سخنی به میان نیاوردهاند.
جنبۀ دیگری از شرح اخوان بر چگونگی رؤیت رنگها و حصول آنها از نور با عقاید ارسطو دربارۀ تراکم یا چگالی هوا مربوط میشود که در بررسی آراء ارسطو به آن اشاره شد.
او همانند ارسطو دو رنگ اصلی را سیاه و سفید میداند و معتقد است بقیۀ رنگها از اختلاط این دو رنگ حاصل میشود.