خلاصه ماشینی:
تطابق اسطوره با هویتیابی مدرنتراژدی یک قوم براساس نقالینگاهی به رمان ظلمات از محمد علی علومی فرحناز علیزاده(به تصویر صفحه مراجعه شود)چاپ اول،تهران:نشر افکار،1390 ظلمات تازهترین کتاب محمد علی علومی است که از سوی نشرافکار در 1100 نسخه در سری کتابهای«قصۀ نو»به چاپ رسیدهاست؛او در این کتاب به دنبال نمایش جلوههایی از هویت ایرانی استکه با شیوۀ نقالی و نقلگونگی به خواننده عرضه میشود.
خلاصۀ داستان ظلمات در فصل اول خواننده را با اعظیم،دبیر تاریخ و نویسندهایخاموش،آشنا میکند که به روایت زندگی شخصیت اصلی متن یعنی&%05830DAKG058G% مانی مشغول است.
»(ص 13) زاویه دید دوم شخص به کار برده شده در این رمان که همان وجدانبیدار و آگاه نویسندۀ خاموش متن محسوب میشود گرچه که به نثر وزبان برجستگی خاصی بخشیده ولی خالی از اشکال نیست.
«-بعدها چی؟شد دوباره کاووس را ببینید؟»(ص 31) «-باشد بر بعد،حالا گشنه نیستم و به گمانم سر شب باشد»(ص 57) این تخطی دیدگاهی که دوبار نیز در متن رخ میدهد؛این سؤالرا به وجود میآورد که به راستی لزوم این دیدگاه برای انتخابروایت نقلگونه چیست؟آیا خود اعظیم نمیتواند براساس دیدههاو شنیدههایش(از کاووس)به نقالی ماجرای زهره،مانی و طهماسب بپردازد؟اصلا حضور نویسندهای خاموش که گاه ضبط را روشن وگاه خاموش میکند تا براساس نقلهای دیگران به پرداخت مناسبداستانی برسد از چه روست؟ «تو نوار ضبط صوت را عوض میکنی تا بعدها همین گفتهها بشونداساس یک رمان.
»(ص 151) از نکات دیگر در باب شیوۀ پرداخت رمان باید گفت که ظلماتسرشار از بیان خرده روایتهایی است که خواننده را به کلان روایترهنمون میکند.